ادعای مخالفان مسیحیت: پولس تعالیم مسیح را تحریف کرد تا مسیحیت مورد نظر خودش را به وجود آورد! (بخش دوم)
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ (کشیش کلیسای ایرانیان شادی در جنوب کالیفرنیا)
آیا پولس پیرو عیسی بود یا بنیانگذار مسیحیت؟
این حقیقت را نمی توان کتمان کرد که دو نفر بیش از دیگران بر صفحات عهد جدید تسلط دارند: عیسی و پولس. این دو مرد از برخی جهات کاملا با یکدیگر متفاوت بودند:
عیسی اگرچه خداوند بود، اما مانند یک نبی و پیامبر خدمت می کرد، در حالی که پولس یک روشنفکر یهودی بود که تسلط کامل به زبان یونانی داشت و نیز نویسنده رسالات (نیمی از عهد جدید). با این توصیف، هر دو نقش حیاتی در تاسیس و توسعه جنبش مسیحی داشتند. سئوالی که در این مجموعه مقالات به آن پرداخته می شود این است که تاثیر این دو مرد بر مسیحیت چگونه بود؟
تا آن جا که می دانیم در دورانی که مسیح بر روی زمین زندگی می کرد، آن دو یکدیگر را ملاقات نکردند. اما طبق کتاب اعمال رسولان، پس از صعود مسیح، پولس خیلی زود با مسیحیان ارتباط برقرار کرد. البته قبل از آن، او با مسیحیان به شدت مخالفت می ورزید، اما اتفاقی که در جاده دمشق رخ داد، مسیر زندگی پولس را برای همیشه تغییر داد، به طوری که او خود را “غلام عیسی مسیح” می نامید (رومیان فصل 1 آیه 1، تیطس فصل 1 آیه 1). پولس نوشت:” برای من زندگی فرصتی است برای خدمت به مسیح و مرگ به معنی رفتن نزد او می باشد” (فیلیپیان فصل 1 آیه 21). پولس به زندگی و تعالیم استادش عیسی بسیار علاقمند بود و بیشترین احترام را برای مسیح قائل بود و سعی کرد زندگی و تعلیم خود را بر اساس آنچه از تعلیم عیسی می دانست، استوار کند.
با این توصیف، مخالفان مسیحیت نگرش دیگری دارند. آنان ادعا می کنند پولس، رسول واقعی عیسی نیست، زیرا بعد از رسولان (شاگردان مسیح) وارد صحنه شد و با ارائه تعالیم غلط، قدرت را به دست گرفت و مسیحیان را گمراه نمود! در حالی که پیام واقعی مسیح و پیروان واقعی او با “الهیات جدید پولس” کاملا مغایر بود. مخالفان می گویند که پولس تحت تاثیر فلسفه یونانی و آئین های بت پرستی، افسانه الوهیت (خدا بودن مسیح) و مرگ و زنده شدن عیسی را ابداع کرد و هم چنین خالق “مراسم عشاء ربانی” بود.
در مقابل این دیدگاه مخالفان، موضع کلیسا این است که شواهد تاریخی تایید می کند که پولس واقعا به مسیح ایمان آورد، زیرا مطابق گزارش عهد جدید و تاریخ کلیسا، پولس توسط حواریون و مسیحیان قرن اول میلادی و نیز پدران کلیسا به عنوان مسیحی وفادار که از تعلیم صحیح برخوردار بود، مورد تایید و پذیرش قرار گرفته بود.
این مجموعه مقالات می کوشد تا دیدگاه های مسیحیان و مخالفان مسیحیت را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد. به هنگام بررسی شواهد تاریخی، از روش قابل اعتماد برای دستیابی به حقیقت استفاده می شود. هم چنین به فقدان و نبود شواهد تاریخی مخالفان، اشاره خواهد شد تا نه فقط ما به عنوان ایمانداران مسیحی برای پاسخگویی به انتقادات آمادگی کسب کنیم، بلکه مخالفان نیز متوجه شوند که اتهامات شان کاملا اشتباه است.
سئوالات رایج و معمول غیر مسیحیان این است:
آیا پولس پیرو وفادار عیسی بود یا بنیانگذار دین جدید؟ آیا پولس تعالیم مسیح را تحریف کرد؟ آیا حقیقت در جایی بین دو تعلیم عیسی و پولس یافت می شود؟ چه شواهد قانع کننده تاریخی وجود دارد که پاسخگوی پرسش های منتقدان باشد؟
برای یافتن پاسخ مخالفان یا به بیان دقیق تر، دستیابی به حقیقت، فقط باید به شواهد تاریخی رجوع کرد. این دقیقا همان روشی است که مورخان برای بررسی حقایق استفاده می کنند. مورخ یا تاریخ نگار کسی است که درباره وقایع و رویدادهای گذشته، به تحقیق و پژوهش می پردازد.
تاریخ به معنای “کسب اطلاعات بر اساس شهادت افراد می باشد”. اگر کسی بگوید که من اعتقادی به این تعریف ندارم، باید از او سئوال کرد:”آیا ناپلئون شخصیت تاریخی بوده است؟” پاسخ او مثبت است. سئوال دوم:”آیا تا به حال او را از نزدیک دیده ای؟” آن شخص اعتراف می کند که هرگز ناپلئون را ندیده است. سئوال بعدی این است که “اگر ناپلئون را ندیده ای، چگونه او را می شناسی؟”
آن شخص ناگزیر است تعریف تاریخ را بپذیرد. مدارک و شواهد تاریخی، وجود ناپلئون را تایید کرده اند. این تعریف دقیق از تاریخ دارای یک نکته تفکیک ناپذیر است. شواهد و شهادت ها بایستی کاملا موثق باشند. آنچه مشاهده یا شنیده شده، بایستی صحیح و درست باشد. خوشبختانه شواهد تاریخی و کشفیات باستان شناسی، وقایع و رویدادهای کتاب مقدس را تایید کرده اند. به عنوان مثال، مورخین امروزی شکی ندارند که مسیح در تاریخ ظهور کرده است.
نخستین منابع مربوط به پولس، اسناد قرن اول میلادی است که در قرن چهارم به عهد جدید (کتاب مقدس) تبدیل شدند. کتاب مقدس مجموعه ای گردآوری شده از اسناد و مدارک جداگانه است که در یک بازده زمانی 1400 سال نوشته شده است.
متون قرن اول میلادی که به عنوان عهد جدید شناخته می شود، نکات بسیاری را در مورد پولس رسول ارائه می دهند، بنابراین برای تحقیق و پژوهش منبع ارزشمند محسوب می شوند.
با این توصیف، عده ای از مخالفان هم چنان به اعتراض خود ادامه می دهند و ادعا می کنند که نمی توان از کتاب مقدس برای اثبات رسالت پولس استفاده کرد، زیرا متن آن تحریف شده است. نظریه تحریف کتاب مقدس بر نگرش سطحی استوار است و مبتنی بر عدم آگاهی مخالفان از شواهد تاریخی و کشفیات باستان شناسی است.
بسیاری از مخالفان کتاب مقدس، پس از تحقیق و پژوهش به روش تاریخی، به اشتباه خود پی برده اند. به عنوان مثال، “ویلیام رمزی” یکی از مخالفان سرسخت کتاب مقدس بود. او می خواست با تحقیقات خود ثابت کند مسیحیت فقط خرافات است. سرانجام در حین پژوهش در ویرانه های باستانی، به این حقیقت پی برد که نگرش او به کتاب مقدس غلط است. او چنین اذعان کرد:” به این نتیجه رسیده ام که تاریخی که لوقا نوشته از حیث صحت و اعتبار بی همتاست. شما می توانید از لوقا انتقاد کنید، ولی سرانجام اعتراف خواهید کرد که اشتباه می کردید.”
حذف اسناد قرن اول میلادی و نادیده گرفتن نخستین منابعی که در اختیار داریم، با روش تحقیق و پژوهش در زمینه تاریخ مغایر است. هیچ کدام از محققان و مورخان، اسناد و مدارک تاریخی را حذف نکرده و نادیده نمی گیرند. این اقدامی است غیر مسئولانه نسبت به تاریخ و اسناد تاریخی. گویی جنگ دوم جهانی را فقط از منظر هیتلر و اطرافیانش بررسی کنیم یا فقط با نظامیان صرب درباره جنگ بالکان گفتگو نماییم. اگر منابع تاریخی به حساب نمی آیند، ما نمی توانیم چیزی در مورد تاریخ بدانیم.
متاسفانه مخالفان مسیحیت شواهد تاریخی درباره تمدن های باستانی یا زندگی شخصیت های تاریخی همچون اسکندر و ناپلئون را بدون مخالفت می پذیرند، اما اسناد و مدارک تاریخی کتاب مقدس را رد می کنند! این در حالی است که نقل قول های زیادی از پدران و کشیش های کلیسا از اناجیل باقی مانده است. اگر اناجیل تحریف شده بودند، تناقض در نقل قول ها واقعیت تحریف را آشکار می کرد. نسخه های اناجیل (و هم چنین کتاب مقدس) بیش از سایر آثار معروف ادبی همچون ادسیه، شاهنامه، گلستان سعدی… در موزها موجود است. این نسخه ها که متعلق به دوران های مختلف (قبل و بعد از میلاد مسیح) می باشند، تعدادشان بالغ بر ده ها هزار است. فاصله نسخه برداری میان کپی ها بسیار نزدیک است.
بسیاری از وقایع اناجیل توسط مورخان رومی، یونانی و یهودی قرن اول میلادی مورد تایید قرار گرفته اند. اگر در قرون بعد، متن اناجیل توسط کلیسا تغییر می کرد، گزارش های مورخان و هم چنین کشفیات باستان شناسی با متن کتاب مقدس در تضاد و تناقض بود.
شواهد تاریخی، کشفیات باستان شناسی و بررسی مکان های جغرافیایی، ادعاها و گزارش نویسندگان کتاب مقدس را تایید می کنند. برای اطلاعات بیشتر به موزه ها بروید و هم چنین کتاب های باستان شناسی را مطالعه کنید و در صورت امکان به مناطقی سفر کنید که وقایع کتاب مقدس رخ داده است. به هنگام سفر می توانید “نقشه های جغرافیایی کتاب مقدس” را همراه خود داشته باشید.
معمولا بعد از هر واقعه مهمی، گزارش ها اهمیت ویژه می یابند. مثلا بعد از خاتمه جنگ دوم جهانی، تمامی عکس ها، فیلم های مستند و نوارهای صوتی مربوط به خاطرات سربازان یا کسانی که در پشت جبهه خدمت می کردند، جمع آوری، ثبت و نگه داری شد. این مشابه همان اتفاقی بود که بعد از تاسیس کلیسا رخ داد. دو نسل نخست مسیحیان (30- 100 میلادی) نه فقط تعالیم و رویدادهای تاریخی مربوط به مسیحیت را به صورت نوشتاری درآوردند، بلکه در حفظ و نگه داری آن آثار، غیرت و جدیت نشان دادند.
همواره به خاطر داشته باشید: توجه به شایعات و نظرات اشتباه دیگران، برداشت تحت الفظی از متن کتاب مقدس و درک نادرست از مقصود نویسنده، ارتباط ندادن آیه مورد انتقادشان با آیات قبل و بعد، عدم شناخت از تاریخ و فرهنگ دوران باستان در خاور نزدیک، از عوامل مخالفت با کتاب مقدس محسوب می شوند.
محقق باید ادعاهای سند را با دقت بررسی کند و تا زمانی که تناقض و اشتباهی را نیافته باشد، نباید آن را جعلی و نادرست بخواند. برای دستیابی به حقیقت باید مراحل ذیل را انجام داد:
یک. باید مطمئن شویم که متن را درست درک کرده ایم.
دوم. باید یقین حاصل کنیم که تمامی اطلاعات و آگاهی های مورد نیاز را در این زمینه در اختیار داریم.
سوم. باید اطمینان حاصل کنیم که آیا پیشرفت علم، تحقیقات گسترده تر، کشفیات باستان شناسی و غیره، کمکی به روشن شدن بیشتر متن خواهد کرد؟
وجود “مشکل” در متن نباید به خودی خود موجب انتقاد از آن شود. مشکلات حل نشده، الزاما به معنی اشتباه نیست. منظور این نیست که مشکل را کوچک نشان دهیم، مقصود این است که مشکل را در چارچوب درستش بررسی کنیم. رعایت این نکات، ما را به جستجوی راه حل سوق می دهند. تا زمانی که تمام روش ها را به کار نگرفته ایم و تمام تلاش مان را نکرده ایم، در موقعیتی نیستیم که بگوییم:”این یک اشتباه اثبات شده و قطعی در کتاب مقدس است”. گاهی برای یافتن پاسخ، بایستی صبور باشید و زمان زیادی را صرف تحقیق کنید.
مسیح فرمود:”حقیقت را خواهید شناخت (نه این که از آن غافل خواهید ماند) و حقیقت شما را آزاد خواهد کرد (یوحنا فصل 8 آیه 32). به عبارت دیگر مقصود مسیح این بود که به جای باور کورکورانه، حقیقت را “تجربه” کنید. پولس رسول فرمود:”می دانم به که ایمان آوردم” (دوم تیموتاوس فصل 1 آیه 12). ایمان همانا اطمینان دل است بر اساس شواهد و قرائن کافی.
آیا می توانید پیتزا بخورید، ولی ادعا کنید چلوکباب خوردم؟ اصول اعتقادات مسیحیت با تجربه ایماندران مسیحی متضاد نیست. چیزی را که تجربه نکرده اید، دلیل بر اشتباه نیست.
هیچ مدرک و سندی در قرن اول میلادی وجود ندارد که ادعا کند پولس یک رسول کاذب و دروغین است. فقدان شواهد تاریخی در قرن اول میلادی، موضع مخالفان را به شدت بی اعتبار می سازد و رسالت پولس را نزد مورخان و مسیحیان معتبر می کند.
با توجه به شواهد قرن اول میلادی عهد جدید (کتاب مقدس)، نامه های پولس را که شامل رومیان، اول و دوم قرنتیان، غلاطیان، افسسیان، فیلیپیان، کولسیان، اول و دوم تسالونیکیان، اول و دوم تیموتاوس، تیطس و فلیمون می باشد، در اختیار داریم. علاوه بر آن، شرح تاسیس کلیسای قرن اول میلادی در کتاب اعمال رسولان موجود است. در این کتاب درباره مخالفت پولس با کلیسا در قبل از ایمان آوردن به مسیح، نحوه ایمان آوردن و سپس خدمات او آشنا می شویم. کتاب اعمال رسولان، پولس را به عنوان رسول واقعی معرفی می کند. هیچیک از رسالات پطرس، یوحنا، یعقوب، یهودا و عبرانیان و هم چنین کتاب مکاشفه، تعالیم و رسالت پولس را زیر سئوال نمی برند و با آن مخالفت نمی ورزند.
یکی از نکات قابل توجه کتاب اعمال رسولان، گزارش درباره “شورای اورشلیم” است. در این شورا، پولس با سایر رسولان مانند یعقوب و پطرس در پاسخ به این سوال که آیا غیر یهودیان باید از شریعت یهود پیروی کنند، به تبادل نظر پرداختند. پولس در این شورا جزء رهبران بود. لوقا (نویسنده اعمال رسولان) چنین گزارش داد:” حضار به برنابا و پولس گوش دادند و ایشان معجزاتی را که خدا در میان غیر یهودیان به عمل آورده بود، بازگو کردند” (فصل 15 آیه 12). چنانچه متن فصل پانزدهم را با دقت مطالعه کنید، در می یابید که سخنرانی پولس و برنابا، بعد از نطق پطرس (آیات 7 – 11) و قبل از گفتار یعقوب (آیات 13 – 21) انجام شد. سپس این شورا به این نتیجه رسید که غیر یهودیان به اصول اخلاقی پایبند باشند، اما نباید اصرار شود تا قوانین یهودی (مانند اعیاد یهودی و تشریفات مذهب یهود) را نگاه دارند. گزارش اعمال رسولان نشان می دهد که در قرن اول میلادی، خدمت و تعلیم پولس توسط کلیسای اولیه و رسولان، تایید و پذیرفته شده بود.
شاید این سئوال برای بعضی از خوانندگان عزیز مطرح شود، که هدف از تشکیل شورای اورشلیم چه بود؟
عده ای از مسیحیان یهودی نژاد تعلیم می دادند که ایمانداران غیر یهودی بدون ختنه نمی توانند نجات را دریافت کنند. این موضوع به بحث جنجال برانگیز تبدیل شد. پولس و برنابا به اورشلیم رفتند تا درباره این موضوع با رهبران کلیسا به تبادل نظر بپردازند. بنابراین شورا تشکیل شد و طی بیانیه ای تصمیم رهبران کلیسا به اطلاع عموم مسیحیان رسید.
مخالفان مسیحیت چنین نتیجه گیری می کنند که مسیح، پولس را برنگزید، بلکه خود پولس چنین ادعایی کرد! اما گزارش کتاب مقدس با نقطه نظر مخالفان در تضاد است. شاگردان مسیح خدمت پولس را تایید کرده بودند (غلاطیان فصل 1 آیات 18- 19 و فصل 2 آیات 1- 9). ویل دورانت (مورخ معروف / 1885 – 1981) می گوید:” هیچکس وجود پولس یا ملاقات های مکرر او با پطرس، یعقوب و یوحنا را زیر سئوال نبرده است” (تاریخ تمدن: قیصر و مسیح / جلد سوم / نویسنده: ویلیام جیمز دورانت / صفحه 555 / نسخه انگلیسی / انتشارات سایمون و شوستر / سال انتشار: 1972).
حتی پطرس درباره پولس چنین شهادت داد:” برادر عزیز ما “پولس” نیز با آن حکمتی که خدا به او داده است، درباره همین مطلب سخن گفته است. درک برخی از نوشته های او دشوار است و بعضی که اطلاع کافی از کتاب مقدس ندارند و وضع روحانی شان نیز ناپایدار است، آن ها را به غلط تفسیر می کنند. اما با این کار نابودی خود را فراهم می سازند” (دوم پطرس فصل 3 آیات 15- 16). زمانی که پطرس به کلیساها نامه می نوشت، نامه های پولس شهرت فراوانی داشت. توجه کنید که پطرس طوری از نامه های پولس سخن می گوید که گویی با “دیگر بخش های کتاب مقدس” در یک سطح هستند. کلیسای اولیه، نامه های پولس را الهام خدا می دانست.
اگر پولس، رسول واقعی نبود، بلکه در عوض یک شیاد دروغگو بود، از رسولان و پیروان راستین مسیح این انتظار را داشتیم که مخالفت خود را علیه فعالیت های پولس اعلام کرده و او را به عنوان آدم ریاکار و فریبکار معرفی می کردند.
مطابق قوانین بینالمللی کپی رایت تمامی حقوق مربوط به مطالب و محتویات “دفاعیات مسیحی” محفوظ است. درج کامل مقالات “دفاعیات مسیحی” در سایر صفحات فیس بوک و وب سایتها، بدون ذکر منبع و نام نویسنده یا مترجم، اکیداً ممنوع و غیرقانونی است.
0 Comments