نویسنده: مهران پورپشنگ (کشیش کلیسای ایرانیان شادی در جنوب کالیفرنیا)
مقدمه
چارلز داروین با نظریه تکامل خود، تحولی بزرگ در علم زیستشناسی ایجاد کرد. اما حتی خود داروین نیز به محدودیتها و چالشهای نظریهاش اذعان داشت. در کتاب “منشاء گونهها”، داروین به نقاط ضعف نظریه خود اشاره کرد، به ویژه در فصل ششم که به نقاط ضعف تکامل میپردازد و می نویسد برایش دشوار است که بپذیرد چشم از طریق انتخاب طبیعی به وجود آمده است. چشم به دلیل پیچیدگیهایش، یکی از مواردی بود که باور به تکامل آن برای داروین دشوار بود. این مقاله به بررسی مشکل تکامل چشم از دیدگاه داروین و نقدهای مطرح شده درباره آن میپردازد.
پیچیدگی چشم
چشم به عنوان یکی از پیچیدهترین ساختارهای بدن موجودات زنده، همیشه محل بحث و مناقشه بوده است. داروین خود اذعان کرد که باور به این که چشم با این همه پیچیدگی، توسط انتخاب طبیعی به وجود آمده باشد، برایش دشوار است. چشم هیچکدام از حیوانات، ساختار سادهای ندارد و این سؤال را مطرح میکند که چگونه چشمها به چنین پیچیدگیای رسیدهاند.
مشکلات تکامل چشم
یکی از بزرگترین مشکلات تکامل چشم این است که حیوانات نابینا یا نیمهبینا چگونه میتوانستند برای بقا از خود دفاع کنند. اگر چند نسل حیوانات نابینا و نیمهبینا وجود داشته باشند، بدون شک توسط حیوانات مجهز به چشمهای کامل، شکار میشدند. هم چنین این حیوانات بدون چشم و یا با چشمان ضعیف، چگونه قادر به شکار بودند؟ این سوالات نشان میدهد که چشمها در حیوانات امروزی نمیتوانند درجهبندی و تقسیمبندی مورد نظر داروین را فراهم کنند.
بررسی فسیلها
برای اثبات تکامل چشم، به فسیلهایی نیاز است که مراحل تکاملی چشم را نشان دهند. اما چنین فسیلهایی وجود ندارند. در دوران زمینشناسی کامبرین، چشمان حیوانات کامل و پیچیده بودهاند. ظهور ناگهانی این حیوانات با گزارش کتاب پیدایش در مورد آفرینش حیوانات هماهنگی دارد. در واقع، در دوران کامبرین با چشمان مرکب و پیچیده روبرو هستیم. دوران زمین شناسی کامبرین، ظهورناگهانی و گسترده حیوانات را بدون داشتن والدین و اجداد نشان می دهد. این بدان معناست که در این دوره، به طور ناگهانی تعداد زیادی از گونههای پیچیده حیوانات با ساختارهای پیچیده مثل چشمهای کامل و بدنهای مرکب و متشکل ازچند بخش ظاهر شدند، در حالی که هیچ نشانهای از اجداد سادهتر آنها در لایههای زمینشناسی قبلی یافت نشده است. این پدیده که به عنوان “انفجار کامبرین” شناخته میشود، با نظریههای تدریجی تکامل داروینی در تناقض است و به پرسشهایی در مورد منشاء و روند تکامل این حیوانات منجر شده است.
پرسشهای بدون پاسخ
اگر فرض کنیم ادعای تکاملگراها درست باشد، تکامل چشم باید صدها میلیون سال طول کشیده باشد. اما سوال این است که آیا چشم میتوانست مراحل تکاملی را سپری کند؟ اگر میلیونها سال تکامل چشم به طول انجامیده، آن حیوان باید توسط شکارچیان دیگر که به چشم بهتر مجهز بودهاند، منقرض میشد. چشمها در حین تکامل، شاید تا میلیونها سال همه چیز را تار و مبهم میدیدند و قدرت تجزیه و تحلیل نداشتند. چگونه حیوان به بقای خود ادامه داد؟
نتیجهگیری
داروین خود اعتراف کرد که باور به تکامل چشم برایش دشوار است. او به پیچیدگی ساختار چشم و عدم وجود شواهد کافی برای تکامل آن اشاره کرد. حتی امروزه، تکاملگراها نتوانستهاند به طور دقیق و علمی توضیح دهند که چگونه در اثر جهش و انتخاب طبیعی، ساختار پیچیده چشم تکامل یافته است. فقدان فسیلها و شواهد مستند نیز این ادعاها را ضعیفتر میکند. به طور کلی، بحث تکامل چشم نشان میدهد که نظریه داروین با چالشهای جدی روبروست و برای اثبات کامل آن نیاز به شواهد بیشتری است.
مطابق قوانین بینالمللی کپی رایت تمامی حقوق مربوط به مطالب و محتویات “دفاعیات مسیحی” محفوظ است. درج کامل مقالات “دفاعیات مسیحی” در سایر صفحات فیس بوک و وب سایتها، بدون ذکر منبع و نام نویسنده یا مترجم، اکیداً ممنوع و غیرقانونی است.
اگرچه داروین نظریه تکامل را ارائه داد، اما کتابش تحت عنوان منشاء گونه ها در فصل ششم به نقاط ضعف نظریه اش اشاره کرد. البته او انتقاد از نظریه را در بخش های دیگر کتاب هم مطرح نمود. یکی از مواردی که باور آن برای داروین مشکل بود، تکامل چشم بود. او می دانست چشم دارای پیچیدگی است. داروین در فصل ششم کتابش اعتراف کرد و گفت که چشم بسیار پیچیده است و باور آن برایم دشوار است که توسط انتخاب طبیعی به وجود آمده باشد. در واقع چشم هیچکدام از حیوانات ساختار ساده ای ندارد. چگونه چشم تکامل یافته؟ حیوان نیمه بینا، چگونه برای بقای از خود دفاع می کرد؟ اگر چند نسل حیوانات نابینا و نیمه بینا بوده اند، بدون شک توسط حیواناتی که به چشم قوی و کامل مجهز بودند، شکار شده و نابود می شدند. هم چنین این حیوانات با چشمان ضعیف و نیمه بینا چگونه شکار می کردند؟ آیا چشم ها در حیوانات امروزی درجه بندی و تقسیم بندی مورد نظر داروین را فراهم می کنند؟ جواب منفی است. تکامل گراها به فسیل هایی نیاز دارند که تکامل چشم را اثبات کنند. چنین فسیل هایی وجود ندارد. البته در دوران زمین شناسی کامبرین (ظهور حیوانات بدون وجود نیاکان)، چشمان حیوانات کامل و پیچیده بود. ظهور ناگهانی این حیوانات با گزارش کتاب پیدایش فصل اول را در مورد آفرینش حیوانات هماهنگی دارد. در واقع در دوران کامبرین با چشمان مرکب و پیچیده روبرو هستیم. وقتی مدرکی برای تکامل چشم وجود ندارد، بدون شواهد چگونه می توان درباره تکامل چشم بحث و گفتگو آن هم از نوع علمی کرد؟
فرض کنیم ادعای تکامل گراها درست باشد، حداقل صدها بار طول کشیده تا چشم تکامل یابد. ولی سئوال این است که آیا چشم می توانست مراحل تکاملی را سپری کند؟ اگر میلیون ها سال تکامل چشم به طول انجامیده، آن حیوان باید توسط شکارچیان دیگر که به چشم بهتر مجهز بوده اند، منقرض می شد! چشم ها در حین تکامل، شاید تا میلیون ها سال همه چیز را تار و مبهم می دیدند و قدرت تجزیه و تحلیل نداشتند. چگونه حیوان به بقای خودش ادامه داد؟ این حیوانات برای دفاع و تهیه غذا، به عینک نیاز داشتند! داروین اشتباه نمی کرد. او در کتابش به حقیقت اعتراف کرد. چشمان توسط اعصاب باید به مغز وصل باشند. چگونه بدون دخالت هیچکس و در اثر شانس و تصادف، این مراحل پیچیده انجام شده و سلول های حساس به نور ساخته شدند؟ هیچکدام از تکامل گراها تاکنون نتوانستند به طور دقیق و علمی توضیح دهند چگونه در اثر جهش و انتخاب طبیعی، ساختار پیچیده چشم تکامل یافته! به خصوص که فسیل ها و شواهد هم در اختیار ندارند. در واقع همه این ادعاها در مورد تکامل چشم و بدن حیوان و انسان صرفا گمانه زنی هایی بوده بر مبنای درخت فرضی تکامل بدون وجود شواهد.
چشم انسان، زمانی که تصور می شد سنگ مانع اصلی نظریه داروین است، اکنون به نمادی از تکامل تبدیل شده است. اما به دو صورت بسیار متفاوت به عنوان نماد عمل می کند: اول، مدافعان تکامل استدلال می کنند که چشم ها می توانند به راحتی تکامل یابند. دوم، نقص های ادعا شده در چشم انسان به عنوان مدرکی برای تکامل هدایت نشده و در برابر طراحی هوشمند استفاده می شود. داروین در کتاب منشأ گونهها فصلی را با عنوان «مشکلات نظریه» درج کرد و در یکی از بخشهای آن «ارگانهای کمال و پیچیدگی شدید» را مورد بحث قرار داد. مهمترین آنها چشم است: «فرض کنیم که چشم، با تمام تدبیرهای تکرار نشدنی اش برای تنظیم فوکوس در فواصل مختلف، پذیرش مقادیر مختلف نور، و برای تصحیح انحراف کروی و رنگی، می تواند توسط طبیعی شکل گرفته باشد. من آزادانه اعتراف می کنم که انتخاب در بالاترین درجه ممکن پوچ به نظر می رسد. با این حال داروین فورا راهی برای غلبه بر دشواری پیشنهاد کرد: اگر درجه بندی های متعددی از یک چشم کامل و پیچیده به یک چشم بسیار ناقص و ساده که هر درجه برای صاحب خود مفید است، وجود داشته باشد، بتوان نشان داد که وجود دارد. در غیر این صورت، چشم بسیار اندکی تغییر می کند و تغییرات به ارث می رسد، که قطعاً همینطور است. و اگر هر گونه تغییر یا تغییر در اندام تحت شرایط متغیر زندگی برای یک حیوان مفید باشد، آنگاه دشواری باور اینکه یک چشم کامل و پیچیده می تواند توسط انتخاب طبیعی شکل بگیرد، اگرچه توسط تخیل ما غیرقابل غلبه است، به سختی می تواند واقعی تلقی شود. .1 درجه بندی های متعدد؟ حیوانات مدرن، در واقع، چشمانی از نسبتاً ساده تا بسیار پیچیده دارند. کرم های مسطح دارای نقاط چشمی هستند که از یک لایه سلول های حساس به نور تشکیل شده است. چتر دریایی همچنین دارای لکه های چشمی ساده ای است، اگرچه چتر دریایی جعبه ای دارای چشم های اضافی است که پیچیده تر است. 2 صدف غول پیکر و ناتیلوس محفظه ای دارای چشم های سوراخ دار هستند، با سلول های حساس به نور در داخل یک گودال عمیق با یک دهانه کوچک.3 حشرات دارای چشم های مرکب هستند که عموما متشکل از هزاران واحد گیرنده نوری منفرد به نام “امتیدیا”. میگو نیز دارای چشم های مرکب است. سرپایان و مهرهداران دارای چشمهای دوربین هستند که هر کدام دارای یک عدسی هستند که پرتوهای دریافتی را روی سلولهای حساس به نور در پشت کره چشم متمرکز میکند.
0 Comments