شورای نیقیه

مارس 17, 2025مقالات

ادعای مخالفان مسیحیت: پولس، کنستاتین و شورای نیقیه، عیسی را به مقام خدایی رساندند

نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ (کشیش کلیسای ایرانیان شادی در جنوب کالیفرنیا)

هدف بسیاری از اظهارات و استدلال های نادرست مخالفان مسیحیت، تضعیف اعتبار تاریخی کتاب مقدس است. یکی از اتهامات مخالفان آن است که پولس، کنستانتین و شورای نیقیه، تثلیث (پدر، پسر، روح القدس) را اختراع کردند و عیسی را خدا معرفی نمودند. با انتشار رمان تخیلی “رمز داوینچی” (نوشته “دن براون”) به سوءتفاهم و باورهای غلط در مورد شورای نیقیه دامن زده شد.

بدون شک محققان و مورخان این اظهارات نادرست را نمی پذیرند، ولی متاسفانه اکثر غیر مسیحیان این اطلاعات غلط و شایعات نادرست را فورا باور می کنند. به همین دلیل لازم و ضروری است که ایمانداران مسیحی، تاریخ کلیسا را مطالعه کنند و از دلایل اعتبار کتاب مقدس آگاهی کسب نمایند، تا بتوانند پاسخگوی شایعات، باورهای غلط  و اتهامات کذب بر علیه مسیحیت باشند.

هیچ مدرک تاریخی که اثبات کند کنستاتین (امپراطور روم ) تثلیث را ابداع کرد، وجود ندارد. کاری که امپراطور کنستانتین انجام داد این بود که با قانونی کردن مسیحیت در قلمرو امپراطوری روم، به آزار و اذیت مسیحیان خاتمه داد. کنستانتین از سال 306 – 337 میلادی امپراطور روم بود. اکثر امپراطورهای قبلی روم، آشکارا با مسیحیت دشمنی داشتند. آنان مسیحیان را به قتل می رسانند و یا بر کلیساها جفا می کردند. امپراطورهایی همچون نرون، دومیتیان، مارکوس اورلیوس، دیوکلتیان و دیگران جانشین یکدیگر شدند و در عین حال به قتل و آزار و اذیت مسیحیان می پرداختند. اما کنستانتین بعد از شکست رقبا، تنها امپراطور روم گردید. طبق روایات، او قبل از اشغال شهر روم، در بعدازظهر یک روز، در رویا عیسی را در آسمان دید و به مسیح ایمان آورد. در روایات ذکر شده، کنستانتین با صلیب وارد شهر روم شد و در سال 313 میلادی به جفا بر مسیحیان پایان داد.

اما پس از پایان جفاها، رابطه میان خدای پدر و پسرش عیسی مسیح به مسئله ای حاد تبدیل گردید. ماجرا از این قرار بود که “آریوس” (256 – 336 میلادی) کشیش و واعظ معروف، معتقد بود که عیسی مسیح در مقالم الوهیت نبوده و در مقامی پایین تر از خدای پدر قرار دارد، ازاینرو نیمه خدا، کم تر از خدا و دارای ذاتی متفاوت از خدای پدر است. آریوس، عیسی را به عنوان موجودی الهی قبول داشت، اما نه خدا (آریوس دیدگاهی تقریبا مشابه تعلیم فرقه “شاهدان یهوه” را در زمان حاضر داشت).

از آن جا که آریوس سخنران بسیار ماهری بود، موفق شد بسیاری از مسیحیان امپراطوری روم را فریب دهد. این امر باعث شکاف عمده در میان مسیحیان در سراسر امپراطوری روم گردید، زیرا قبل از آن مسیحیان به الوهیت عیسی ایمان داشتند.

 مناقشه و مباحثه بر سر این موضوع آنقدر بالا گرفت که آریوس در یک مجمع کلیسایی محکوم شد. از آن جا که این مناقشه در آسیای صغیر (ترکیه امروزی) مطرح بود، وحدت کلیسا و امپراطوری را تهدید می کرد. لذا کنستانتین با ارسال نامه هایی برای اسقف اسکندریه و آریوس، فرمان داد تا به این مسئله خاتمه دهند. ولی اختلاف نظر آنقدر عمیق و گسترده بود که نامه های کنستانتین قادر به حل مشکل نبود. بنابراین کنستانتین شورایی متشکل از اسقفان کلیساها را تشکیل داد تا راه حلی برای این موضوع پیدا کنند. این شورا در سال 325 میلادی در شهر نیقیه که در ترکیه امروزی واقع بود، برگزار شد. در حدود 300 اسقف (در بعضی منابع 220 اسقف) برای بررسی این موضوع در این شورا گرد هم آمدند.

از آن جا که آریوس اسقف نبود، از او برای حضور در شورا دعوت نشد. لذا حامی و همفکر او “اوزبیوس” از نیکومدیا در شورا شرکت کرد تا به نمایندگی از آریوس، از دیدگاه خود دفاع کند (این شخص را نباید با اوزبیوس اهل قیصریه که از پدران کلیسا بود، اشتباه گرفت).

بدین ترتیب، در شورای نیقیه، دو گروه مقابل یکدیگر بودند. عده ای به رهبری اوزبیوس معتقد بودند که عیسی  با خدای پدر برابر نیست و گروه دوم به رهبری “آتاناسیوس” (295 – 373 میلادی) که اکثریت شورا را تشکیل می دادند ایمان داشتند که مسیح، ازلی است و با خدای پدر دارای یک ذات می باشد.

سرانجام پس از مباحثات طولانی، رای گیری شد و به جز دو نفر که از نگرش آریوس پشتیبانی می کردند، الوهیت عیسی مسیح مورد تایید شورا قرار گرفت و تعلیم آریوس به عنوان بدعت محکوم شد.

بنابراین شایعات و روایات نادرست که کنستانتین تثلیث را اختراع کرد، مورد تایید مورخان نیست و فاقد شواهد تاریخی می باشد. در واقع دغدغه اصلی کنستانتین به جای توجه به آموزه کتاب مقدس و تعلیم صحیح، بر وحدت در امپراطوری متمرکز بود. او فارغ از هر نتیجه در شورا، خواستار تصمیمی از سوی اکثر اسقف ها بود تا به دسته بندی در کلیساها خاتمه داده شود و اتحاد و آرامش در امپراطوری روم برقرار گردد.

صرفنظر از نتیجه شورای نیقیه و علی رغم نگرش سیاسی کنستاتین، شواهد تاریخی فراوانی وجود دارد مبنی بر این که قبل از کنستانتین، آریوس و شورای نیقیه، کلیسا و مسیحیان به تثلیث ایمان داشتند.

با این توصیف، مخالفان مسیحیت این اتهام را مطرح نمودند که شورای نیقیه سبب تحریف کتاب مقدس (بخش عهد جدید) شد. در پاسخ به این اتهام باید گفت که شورای نیقیه برای بحث درباره کتاب مقدس و تصمیم گیری در مورد این که کدام کتاب یا رساله در عهد جدید اضافه شود یا حذف گردد، برگزار نشد. در واقع حتی یک مدرک تاریخی هم برای اثبات این ادعا وجود ندارد.

در ضمن، شورا در مورد خدا بودن مسیح “رای گیری” کرد. هیچ گونه مدرک تاریخی دال بر اعتراض آریوس و همفکرانش نسبت به تقلب در رای گیری و نتیجه شمارش آراء وجود ندارد.

اما در مورد خدا بودن عیسی، شورای نیقیه متن عهد جدید را تغییر نداد و به اصطلاح تحریف نکرد. آریوس و پیروانش هرگز ادعا نکردند که شورای نیقیه متون عهد جدید را تحریف کرد. بحث و مناظره، الهیاتی بود و نه تغییر دادن و دخل و تصرف در متن.

به علاوه، اسقف هایی که در شورای نیقیه شرکت کردند، به تازگی از دوران سخت جفا و آزار و اذیت و شکنجه رومیان آزاد شده بودند. به عنوان مثال، یکی از حاضران و از اعضای برجسته شورای نیقیه، “اسقف پافنوتیوس” نام داشت که به خاطر ایمانش به مسیح در مصر، چشم راست او نابینا شده بود و پای چپ او می لنگید. اسقف دیگر “تئودورت” هر دو دست خود را بر اثر شکنجه با آهن گداخته، از دست داده بود. سایر اسقف ها نیز تجربه شکنجه و زندانی شدن را داشتند. بدین سان، شورای نیقیه به سربازان معلول و اسیران جنگی که به تازگی از اسارت آزاد شده بودند، شباهت داشت. باور و پذیرش این نکته دشوار است که جنبش اولیه مسیحیت پس از خروج از آن دوران سخت و چالش برانگیز و مقاومت و ایستادگی در برابر امپراطورهای بت پرست قبلی، به تحریف کتاب مقدس مبادرت ورزد و در برابر خواسته های امپراطور کنستانتین، ایمان و اصول اعتقادات مسیحیت را انکار کرده و تسلیم شود.

بدین سان می توان نتیجه گرفت که موضع و دیدگاه آریوس و همفکرانش، مورد تایید اکثر اسقف ها و رهبران کلیساها نبود ولی در پایان دوره شورا، صدور بیانیه رسمی در مورد الوهیت مسیح لازم بود. این بیانیه به تایید اکثر اسقف ها رسید و امضاء شد و کسانی که از تایید و امضاء بیانیه امتناع کردند، از مقام اسقفی خلع شدند.

صحت و اعتبار متون عهد جدید در قبل از شورای نیقیه

خوشبختانه نسخه های خطی متعلق به دویست سال قبل از کنستانتین در موزه ها موجود است. چنانچه شورای نیقیه یا کنستانتین، متن عهد جدید را تغییر می داد، قطعا متن جدید با نسخه های خطی قبل از شورا متفاوت بود. اما با مقایسه نسخه های قبل و بعد از شورا، تغییری در متن عهد جدید مشاهده نمی شود. مثال دیگر می تواند به درک مطلب کمک کند: بسیاری از نسخه های اصلی کلاسیک که متعلق به مورخان یا نویسندگان غیر مسیحی در دوران باستان بوده اند، از بین رفته اند و اکنون در دسترس نیستند، اما نسخه های کپی آن آثار قرن ها یا حداقل 1000 سال بعد از نگارش در موزه ها یافت می شود. به عنوان مثال، هرودوت (مورخ معروف یونانی) در 400 قبل از میلاد گزارش های خود را نوشت. اما قدیمی ترین نسخه هایی که از هرودوت باقی مانده، متعلق به 900 میلادی است، یعنی 1300 بعد از انتشار اثر اصلی. با این توصیف، نسخه های کپی برداری شده در 900 میلادی، توسط دانشگاه ها و دانشکده های سراسر جهان، مورد پذیرش قرار گرفته است. چرا این نسخه یا نسخ نویسندگان دیگر پذیرفته شده؟ زیرا از نسخه کپی برداری شده هرودوت در 900 میلادی، فقط هشت نسخه موجود است. با مقایسه متون، کارشناسان دریافتند که گزارش هرودوت (یا هر نویسنده دوران باستان) تحریف نشده است.

همین روش علمی، در مورد کتاب مقدس نیز به کار برده شده است. مثلا نسخه انجیل یوحنا که در 90 میلادی نوشته شده در 130 میلادی یعنی چهل سال بعد نسخه برداری شده. بنابراین نسخه های کتاب مقدس و به خصوص عهد جدید، از لحاظ زمان نسخه برداری و نیز تعداد نسخه ها، بر سایر آثار باستانی برتری دارد. بدبین بودن به نسخه های قدیمی و باستانی کتاب مقدس باعث می شود تا صحت و اعتبار همه آثار باستانی در ابهام فرو رود.

منشاء تثلیث در کتاب مقدس است

وقتی کتاب مقدس را با دقت مطالعه کنیم، در می یابیم که منشاء اعتقاد نامه  شورای نیقیه، کتاب مقدس است. مضامین عهد جدید ریشه در عهد عتیق دارد و متعلق به هزاران سال قبل از پولس، کنستاتین و شورای نیقیه می باشد. به عنوان مثال، عهد عتیق در مورد تولد، خدمات، مرگ، زنده شدن و صعود به آسمان و بازگشت مجدد مسیح، از هزاران سال تا صدها سال قبل از تجسم عیسی، پیشگویی کرد.

مسیح فرمود:”من و پدر یکی هستیم (یوحنا فصل 10 آیه 30). یهودیان بلافاصله خواستند او را سنگسار کنند. در موقعیت دیگر فرمود:”من قبل از ابراهیم وجود داشتم” رهبران مذهبی که طاقت شنیدن سخنان او را نداشتند، سنگ برداشتند تا او را بکشند (یوحنا فصل 8 آیات 58- 59). کاهن اعظم پرسید:”آیا تو مسیح، فرزند خدای متبارک هستی؟” عیسی گفت:”هستم. و یک روز پسر انسان را خواهی دید که در دست راست خدا نشسته ام  و در ابرهای آسمان به زمین باز می گردم”. کاهن اعظم لباس خود را پاره کرد و گفت:”دیگر چه می خواهید ؟ هنوز هم شاهد لازم دارید؟ خودتان شنیدید که کفر گفت. چه رای می دهید؟” پس به اتفاق آراء او را به مرگ محکوم کردند (مرقس فصل 14 آیات 61- 64).

عیسی از رهبران مذهبی یهود پرسید:”چرا داود پادشاه با الهام از خدا، مسیح را خداوند می خواند؟” (متی فصل 22 آیه 43).

عیسی زمانی که کودک بود، ستاره شناسان امپراطوری پارس در برابر او سجده کردند و او را پرستیدند (متی فصل 2 آیه 11). او بارها مورد پرستش قرار گرفت (متی فصل 14 آیه 33 و فصل 28 آیه 9، انجیل یوحنا فصل 9 آیه38). فرشتگان، پیامبران و رسولان هرگز اجازه نمی دادند که مورد پرستش قرار بگیرند.

حتی اگر نوشته های عهد جدید را در دست نداشتیم، می توانستیم از آثار غیر مسیحی نظیر تلمود و نوشته های مورخین یهودی، یونانی و رومی مانند یوسفوس، تاسیتوس، پلینی، فلاویوس، تالوس، لوسیان، فلگون… نتیجه بگیریم:

در قرن اول میلادی، مردم از همه اقشار شهر و روستا، زن و مرد، برده و آزاد، مسیح را همچون خدا پرستش می کردند.
این شواهد موجود در موزه ها، نشان می دهد عیسی واقعا در میان انسان ها زیست و کارهای خارق العاده به ظهور رساند و پیروانش او را به عنوان خداوند پرستش می کردند.

ادعای دیگر مخالفان مسیحیت آن است که تثلیث را پولس اختراع کرد و عیسی را به عنوان خدا معرفی نمود، در حالی که پولس در نوشتن اناجیل و رسالات سایر رسولان که عیسی را خدا معرفی کرده و تثلیث را تایید می کنند، هیچ گونه نقش و دخالتی نداشته است.  

بزرگ ترین مشکل مخالفان مسیحیت این است که شواهد تاریخی قرن اول میلادی را برای رد کردن تعالیم پولس ندارند. آنان برای تایید مخالفت شان به دیدگاه های کسانی که وجود خدا را انکار کرده و بیش از دوهزار سال بعد از پولس زندگی می کنند، متوسل می شوند و به آنان اعتماد می کنند. چگونه شخص خدا نشناس می تواند درباره الهیات مسیحی اظهارنظر کند؟ 

مدت ها قبل از تولد کنستاتین و برگزاری شورای نیقیه، مسیحیان در خاورمیانه، آفریقا، اروپا و امپراطوری پارس، به آموزه تثلیث ایمان داشتند. بنابراین مخالفان مسیحیت باید از وارد کردن این اتهام که پولس، کنستاتین و شورای نیقیه، آموزه تثلیث را ابداع کرده اند، خودداری کنند.   

مطابق قوانین بین‌المللی کپی رایت تمامی حقوق مربوط به مطالب و محتویات “دفاعیات مسیحی” محفوظ است. درج کامل مقالات “دفاعیات مسیحی” در سایر صفحات فیس بوک و وب‌ سایت‌ها، بدون ذکر منبع و نام نویسنده یا مترجم، اکیداً ممنوع و غیرقانونی است.

اما در مورد الهیات و عقایدی که از شورای نیقیه آمده است چه می توان گفت؟ آیا آنها فاسد هستند؟ خبر واقعاً خوب این است که از آنجایی که متون مقدسی که این عقاید بر اساس آن ها ایجاد شده اند، امروز در دسترس ما هستند، ما خود می توانیم این متون مقدس را بررسی کنیم، پیام آن را درک کنیم، و همان تفاسیر و عقاید را ارزیابی کنیم. تقریباً همه مضامین کتاب مقدس منشأ خود را در عهد عتیق دارند، که صدها سال قبل از تأثیر کنستانتین و حتی تأثیر کلیسا است. برای مثال، مضامین نبوی در مورد آمدن مسیح، و مکان و روز سال قربانی شدن عیسی در عهد عتیق پیشگویی شده است – صدها سال قبل از اینکه عیسی روی زمین راه برود. بنابراین می‌توانیم کتاب مقدس را برای خود بررسی کنیم و ببینیم که آنها در مورد عیسی، احتمالاً تأثیرگذارترین شخصی که تا کنون زندگی کرده است، چه می‌گویند. ممکن است به دلایل زیادی تصمیم بگیریم که انجیل را باور نکنیم یا نپذیریم. یا ممکن است تصمیم بگیریم آن را در آغوش بگیریم. اما اجازه دهید از تصور واقعا احمقانه وارد کردن کنستانتین و شورای نیکیه به این ترکیب اجتناب کنیم. از هر طرف که فرود بیاییم او بهانه بدی خواهد بود.

از اینجا می‌توان نتیجه گرفت که اوریگن و احتمالاً پیروانش در مصر مفاهیم تثلیثی را تأیید کردند. اوریگن از اصطلاح «تثلیث» استفاده کرد و به نظر می‌رسد معتقد است که پدر، پسر و روح با استفاده از ضمایر شخصی مانند «او» یا «او» در هنگام اشاره به روح در تمایز از پدر و پسر، معتقد است که پدر، پسر و روح از نظر شخصیتی متمایز هستند. استفاده از چنین ضمایر شخصی تمایزی را در شخص-هدیت ثابت نمی کند، اما اگر او تمایز شخصی آنها را تأیید کند، انتظار ما این است. روح همچنین از نظر اوریژن قادر مطلق، دانا و همه جا حاضر است، زیرا او همه ایمانداران را در سراسر جهان تقدیس می کند و در آن ساکن است و برای انجام این کار به قدرت، دانش و توانایی نیاز دارد. اینها خصوصیات خداست. چیزهای بیشتری می توان اضافه کرد، اما واضح است که کنستانتین دکترین تثلیث را اختراع نکرده است. در عوض، قدمتی غنی دارد. در واقع، مسیحیان سراسر جهان از آفریقا، اسکندریه مصر، فرانسه امروزی، روم و ترکیه امروزی، مدتها قبل از تولد امپراتور کنستانتین در سال 274 پس از میلاد، آموزه تثلیث را تأیید کردند.

دن براون در کتاب “رمز داوینچی” مدعی شده که چهار انجیل توسط شورای نیقیه در سال 325 میلادی ابداع شده اند. آیا تاریخ ادعای او را تایید می کند؟

یک. دن براون بر خلاف ادعای دیگرش مبنی بر “امپراطوری روم در قرن اول میلادی اناجیل چهارگانه را به رشته تحریر درآورد” مدعی شد که اناجیل در شورای نیقیه که در سال 325 میلادی برگزار گردید، ابداع شدند!

دو. نسخه های اولیه اناجیل بر روی پاپیروس نوشته شده اند که کاغذ معمول و رایج در قرن اول میلادی بود.

سه. هزاران نسخه اناجیل متعلق به قرون قبل از برگزاری شورای نیقیه یافت شده اند که متن آن ها با کتاب مقدس کنونی تضاد و تفاوتی ندارند.

چهار. نقل قول پدران کلیسا از آیات اناجیل متعلق به قرون دوم و سوم میلادی در موزه ها موجود است.

پنج. آموزه اناجیل با رسالات رسولان کاملا هماهنگی دارد.

شش. اناجیل از نقطه نظر تاریخی دقیق و عاری از اشتباه می باشند و شامل تاریخ، مکان و جزئیات رویدادهایی است که از سوی شاهدان عینی و مورخان قرن اول میلادی مورد تایید قرار گرفته اند.

هفت. حتی اسناد و نقل قول های موجود از غیرمسیحیان در قرون قبل از برگزاری شورای نیقیه نشان می دهند که مسیحیان، عیسی را به عنوان خدا می پرستیدند. 

هشت. جالب است بدانید که دن براون می داند که اناجیل رمزی گزارش های ضد و نقیض درباره مسیح و تعالیمش دارند. او می داند که گزارش های این اناجیل با گزارش مورخان قرن اول میلادی متضاد است. او می داند که پدران کلیسا و شوراهای کلیسایی این اناجیل را تایید نکرده اند. با این توصیف، آن اناجیل را اساس کتابش قرار داده است!

از دیدگاه دن براون متن اصلی کتاب مقدس نابود شده. در نتیجه سند و مدرک اصلی (یعنی کتاب مقدس) وجود ندارد. پس دن براون چگونه پی برده که مسیحیان دارند دروغ می گویند، در حالی که او مدرک موثق و معتبر در اختیار ندارد؟ شاید عده ای بگویند که او کتاب مقدس را با قرآن مقایسه کرده. اما او در کتابش (رمز داوینچی) صفحه 341 (نسخه انگلیسی) نوشته است:”تمام مذاهب بر اساس جعلیات استوارند. ایمان چیزی جز تصور نیست و در نتیجه نمی توان آن را اثبات نمود.”

اما در مورد الهیات و عقایدی که از شورای نیقیه آمده است چه می توان گفت؟ آیا آنها فاسد هستند؟ خبر واقعاً خوب این است که از آنجایی که متون مقدسی که این عقاید بر اساس آن ها ایجاد شده اند، امروز در دسترس ما هستند، ما خود می توانیم این متون مقدس را بررسی کنیم، پیام آن را درک کنیم، و همان تفاسیر و عقاید را ارزیابی کنیم. تقریباً همه مضامین کتاب مقدس منشأ خود را در عهد عتیق دارند، که صدها سال قبل از تأثیر کنستانتین و حتی تأثیر کلیسا است. برای مثال، مضامین نبوی در مورد آمدن مسیح، و مکان و روز سال قربانی شدن عیسی در عهد عتیق پیشگویی شده است – صدها سال قبل از اینکه عیسی روی زمین راه برود. بنابراین می‌توانیم کتاب مقدس را برای خود بررسی کنیم و ببینیم که آنها در مورد عیسی، احتمالاً تأثیرگذارترین شخصی که تا کنون زندگی کرده است، چه می‌گویند. ممکن است به دلایل زیادی تصمیم بگیریم که انجیل را باور نکنیم یا نپذیریم. یا ممکن است تصمیم بگیریم آن را در آغوش بگیریم. اما اجازه دهید از تصور واقعا احمقانه وارد کردن کنستانتین و شورای نیکیه به این ترکیب اجتناب کنیم. از هر طرف که فرود بیاییم او بهانه بدی خواهد بود.

از اینجا می‌توان نتیجه گرفت که اوریگن و احتمالاً پیروانش در مصر مفاهیم تثلیثی را تأیید کردند. اوریگن از اصطلاح «تثلیث» استفاده کرد و به نظر می‌رسد معتقد است که پدر، پسر و روح با استفاده از ضمایر شخصی مانند «او» یا «او» در هنگام اشاره به روح در تمایز از پدر و پسر، معتقد است که پدر، پسر و روح از نظر شخصیتی متمایز هستند. استفاده از چنین ضمایر شخصی تمایزی را در شخص-هدیت ثابت نمی کند، اما اگر او تمایز شخصی آنها را تأیید کند، انتظار ما این است. روح همچنین از نظر اوریژن قادر مطلق، دانا و همه جا حاضر است، زیرا او همه ایمانداران را در سراسر جهان تقدیس می کند و در آن ساکن است و برای انجام این کار به قدرت، دانش و توانایی نیاز دارد. اینها خصوصیات خداست. چیزهای بیشتری می توان اضافه کرد، اما واضح است که کنستانتین دکترین تثلیث را اختراع نکرده است. در عوض، قدمتی غنی دارد. در واقع، مسیحیان سراسر جهان از آفریقا، اسکندریه مصر، فرانسه امروزی، روم و ترکیه امروزی، مدتها قبل از تولد امپراتور کنستانتین در سال 274 پس از میلاد، آموزه تثلیث را تأیید کردند.

     زیرا این دست نوشته ها قبل از امپراتور روم کنستانتین (حدود 325 پس از میلاد) و به قدرت رسیدن کلیسای کاتولیک آمده است که هر دو اغلب متهم به تغییر متن کتاب مقدس هستند. ما واقعاً می‌توانیم این ادعا را با مقایسه تغییرات متون قبل از کنستانتین (از آنجایی که آنها را در اختیار داریم) با موارد بعدی آزمایش کنیم. اما وقتی این کار را انجام می دهیم متوجه می شویم که آنها یکسان هستند. پیام متون سال 200 میلادی همانند پیام های سال 1200 میلادی است. نه کلیسای کاتولیک و نه کنستانتین کتاب مقدس را تغییر ندادند. این یک بیانیه مذهبی نیست، بلکه تنها بر اساس داده های علمی است. پس از این چه نتیجه ای می توانیم بگیریم؟ مطمئناً حداقل در آنچه می‌توانیم به‌طور عینی اندازه‌گیری کنیم (تعداد MSS‌های موجود و فاصله زمانی بین اصلی و قدیمی‌ترین MSS موجود)، عهد جدید به درجه بسیار بالاتری نسبت به هر اثر کلاسیک دیگری در دوران باستان اثبات شده است. حکمی که شواهد ما را به آن سوق می دهد به بهترین وجه با نقل قول زیر خلاصه می شود (5): بدبین بودن به متن حاصل از N.T. این است که اجازه دهیم تمام دوران باستان کلاسیک در ابهام فرو رود، زیرا هیچ سند دیگری از دوره باستان به اندازه عهد جدید از نظر کتابشناختی تأیید نشده است.

بنابراین اکنون دو شاخص را می‌شناسیم که برای تعیین اعتبار متنی اسناد باستانی مورد استفاده قرار می‌گیرند: 1) اندازه‌گیری زمان بین ترکیب اصلی و اولین نسخه‌های خطی موجود، و 2) شمارش تعداد نسخه‌های خطی موجود. از آنجایی که این شاخص ها به هر نوشته باستانی مربوط می شود، می توانیم آن ها را هم در کتاب مقدس و هم در سایر آثار دوران باستان به کار ببریم، همانطور که در جداول زیر (1) انجام شده است. این نویسندگان نماینده نویسندگان اصلی کلاسیک دوران باستان هستند – نوشته هایی که توسعه تمدن غرب را شکل داده اند. به طور متوسط، آنها توسط 10-100 نسخه خطی به ما رسیده است که تنها حدود 1000 سال پس از نگارش نسخه اصلی حفظ شده است. از نظر علمی، این داده‌ها را می‌توان آزمایش کنترلی ما در نظر گرفت زیرا شامل داده‌هایی (نویسندگان کلاسیک) است که توسط دانشگاه‌ها و دانشگاه‌های سراسر جهان پذیرفته شده و استفاده می‌شود. نقد متنی عهد جدید جدول زیر نوشته های کتاب مقدس (به ویژه عهد جدید) را در امتداد همین نکات جالب مقایسه می کند (1). این را می توان داده های تجربی ما در نظر گرفت که مانند هر تحقیق علمی با داده های کنترل ما مقایسه می شود.

اما آیا کتاب‌های کتاب مقدس در این شورا تغییر و/یا انتخاب شدند؟ همانطور که در مقاله نقد متنی کتاب مقدس دیدیم، امروزه نسخه های خطی بسیاری باقی مانده است که تا دویست سال قبل از زمان کنستانتین (و شورای نیقیه) نسخه برداری شده است. اگر این شورا (یا کنستانتین) اسناد عهد جدید را تغییر می‌داد، نسخه‌های خطی که قبل از شورای نیکیه نسخه‌برداری شده بود، با نسخه‌هایی که بعد از آن می‌آیند متفاوت بود. اما کپی ها چنین تغییری را نشان نمی دهند. جدول زمانی زیر نشان می‌دهد که نسخه‌های خطی انجیل‌های امروزی تا دویست سال قبل از کنستانتین و شورای نیکیه پیش‌تر هستند. اگر کنستانتین و/یا شورای نیکیه نسخه‌های خطی را تغییر دهند، شاهد تغییرات خواهیم بود.

تثلیث مبنای تاریخی و کتاب مقدسی دارد

امپراتور روم کنستانتین چه نقشی در شکل دادن به کتاب مقدس داشته است. اطلاعات غلط و شایعات زیادی در مورد او پخش می شود. کتاب‌ها/فیلم‌های معروفی مانند رمز داوینچی یا خون مقدس، جام مقدس او را به عنوان امپراتور روم نشان می‌دهند که اساساً کتاب مقدس را برای اهداف سیاسی خود به شکل امروزی درآورده است. آیا این درست است؟

همین سئوالی که پرسیدی، شما را به دام انداخت و روشن کرد شما هرگز کتاب مقدس را نخوانده اید، چون کتاب مقدس پدر، پسر و روح القدس را تایید کرده. کسی که حداقل یک بار کتاب مقدس را خوانده، این سئوال را نمی پرسد. اول کتاب مقدس را بخوان. عیسی از رهبران مذهبی یهود پرسید:”چرا داود پادشاه با الهام از خدا، مسیح را خداوند می خواند؟” (متی فصل 22 آیه 43).

عیسی زمانی که کودک بود، ستاره شناسان امپراطوری پارس در برابر او سجده کردند و او را پرستیدند (متی فصل 2 آیه 11). او بارها مورد پرستش قرار گرفت (متی فصل 14 آیه 33 و فصل 28 آیه 9، انجیل یوحنا فصل 9 آیه38). فرشتگان، پیامبران و رسولان هرگز اجازه نمی دادند که مورد پرستش قرار بگیرند.

مسیح در تعالیم خویش هرگز نمی گفت:”خداوند می فرماید”. او با اقتدار تعلیم می داد:”اما من می گویم” (متی فصل های 5 تا 7). مسیح، خدا را پدر می نامید. اما پیامبران می گفتند:”خدایا”. مسیح فرمود:”من و پدر یکی هستیم (یوحنا فصل 10 آیه 30). یهودیان بلافاصله خواستند او را سنگسار کنند. در موقعیت دیگر فرمود:”من قبل از ابراهیم وجود داشتم” رهبران مذهبی که طاقت شنیدن سخنان او را نداشتند، سنگ برداشتند تا او را بکشند (یوحنا فصل 8 آیات 58- 59). کاهن اعظم پرسید:”آیا تو مسیح، فرزند خدای متبارک هستی؟” عیسی گفت:”هستم. و یک روز پسر انسان را خواهی دید که در دست راست خدا نشسته ام و در ابرهای آسمان به زمین باز می گردم”. کاهن اعظم لباس خود را پاره کرد و گفت:”دیگر چه می خواهید ؟ هنوز هم شاهد لازم دارید؟ خودتان شنیدید که کفر گفت. چه رای می دهید؟” پس به اتفاق آراء او را به مرگ محکوم کردند (مرقس فصل 14 آیات 61- 64). این آیات متعلق به قرن ها قبل از شورای نیقیه است.

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید

«پس بگذارید نور شما بر مردم بتابد تا کارهای نیکتان را ببینند و پدر شما را که در آسمان است، بستایند.» مَتّی ۱۶:۵

0 Comments

Submit a Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *