در دو نوشتار قبل که در باب ریاکاری با هم تعمق داشتیم، به این موضوع رسیدیم که در راستی و حقیقت زیستن، میتواند ما را از ریا به دور نگه دارد… همراه باشید تا طی این دو هفته، در ادامهٔ آن مبحث، نگاهی کوتاه داشته باشیم به موضوع «راستی و حقیقت».
صداقت، فضیلتی است که شخصیت را میسازد، احترام را القا میکند و حس عمیقی از عزت نفس را تقویت مینماید. اگر قرار است با خدا که حقیقت است در رابطه باشیم، باید بپذیریم که در حقیقت، زندگی کنیم. این یک ویژگی شخصیت اجتماعی مثبت است که در آن، ما حقیقت را میگوییم و صداقت را نشان میدهیم.
عیسی در انجیل یوحنا باب ۱۴ آیهٔ ۶ از خود به عنوان راستی یاد میکند. «عیسی به او گفت: «من راه و راستی و حیات هستم؛ هیچکس جز به واسطۀ من، نزد پدر نمیآید.»
کتاب مقدس همچنین بر جدیت عدم صداقت تأکید دارد. فرمان هشتم میگوید: «علیه همسایهٔ خود شهادت دروغ مده.» خروج ۱۶:۲۰
امثال ۲۲:۱۲: «خداوند از لبهای دروغگو کراهت دارد، اما راستکرداران پسندیدۀ اویند.»
و
کولسیان ۹:۳: «به یکدیگر دروغ مگویید، زیرا آن انسانِ قدیم را با کارهایش از تن به در آوردهاید»
متأسفانه امروزه دروغ گفتن به امری عادی تبدیل گشته، تا جایی که کودکان به والدین خود دروغ میگویند، همسران به یکدیگر دروغ میگویند ومردم در جامعه و محل کار خود نیز دروغ میگویند. در حالی که اگر عمیقاً بر آن تأمل کنیم، درمییابیم که ریشهٔ هر دروغی گناه است، حتی در به ظاهر، سادهترین آنها.
عیسی خداوند، شیطان را دروغگو و پدر دروغگوها نامید. یکی از طرق دوری از گناه دروغ، دعا و درخواست یاری و هدایت از خداوند است، زیرا ما به تنهایی نمیتوانیم تبدیل شویم. اگر مطیع و آماده باشیم تا برای تغییر خود با او همکاری کنیم و همانطور که دعوت شدهایم خواهان زندگی در حقیقت باشیم، او به ما قدرت و فیض میبخشد تا در غلبه بر این وسوسه پیروز گردیم. فراموش نکنیم که گفتن حقیقت، گواه بزرگی بر ایمان مسیحی ما است.
تنها راه برای ریاکار نبودن و حقیقی بودن، صادق بودن است. بیاییم از خودمان شروع کنیم. عیبهای خود را بپذیریم، سپس با خدا صادق باشیم، نیاز مطلق خود را به او بپذیریم، با دیگران نیز صادق باشیم و فعالانه به دنبال فرصتهایی برای گفتن حقیقت در موقعیتهایی باشیم که غالباً دروغ میگوییم.
با هم به سخنانی از پدران کلیسا توجه کنیم:
«خدا دعاهای ما را نمیشنود مگر اینکه باور داشته باشیم و اعتراف کنیم که گناهکار هستیم. این کار را زمانی انجام میدهیم که تنها به گناهان خود فکر کنیم، نه گناهان همسایه خود.» موسی، اهل اتیوپی
«افراد واقعاً صادق، رفتاری هماهنگ و خوشایند دارند: هیچ چیز ملامتآمیزی در اعمالشان، هیچ چیز نامناسبی در گفتارشان و هیچ چیز ناشایست در رفتارشان نمیتوان یافت. رفتار آنها از آنجایی که دروناً محترمانه است، تحسین و حسن نیت همه را برمیانگیزد.» آنتونی، اهل پادوآ
«هر کس با تدبیر و افکار خود امور را اداره کند، مشیت خدا را زیر پا میگذارد و خود را از عنایت پدرانه او بینصیب میسازد». وینسنت دو پل
در بحث معاملات تجاری و مالی، سنت فرانسیس دی سیلز، این توصیه را به ما ارائه میدهد: «همیشه در اعمال خود بیطرف و عادل باش. خودت را به جای دیگری بگذار، آنگاه منصفانه قضاوت خواهی کرد. هنگام خرید، چنان رفتار کن که گویی فروشندهای، و هنگام فروش، چنان رفتار کن که گویی خریدار هستی، بنابراین به عدالت خرید و فروش خواهی کرد.»
صداقت شامل عدالت و انصاف داشتن میباشد. شاید اینطور تصور کنیم که نگاه کردن به منافع طرف مقابل، در ازای منافع خود، ما را متضرر خواهد ساخت، در حالی که، این راهی است برای جاری شدن برکات خدا (زیرا خداوند در سخاوت پیشی میگیرد)، و نیز آرامشی به ما عطا میکند که با هیچ ثروتی در دنیا نمیتوان آن را به دست آورد.
صداقت و راستی واقعی، مستلزم آن است که ما تنها از آنچه سخن بگوییم که در قلب خود به آن حقیقتاً باور داریم. در غیر این صورت کلام ما بی تأثیر، فریبنده و در نهایت مخرب خواهند بود.
به قول مولانا:
حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو واندر دل آتش درآ پروانه شو پروانه شو
نویسنده: بهار
منابع:
کتاب مقدس و تعالیم کلیسا
بسیار مقاله مفیدی بود، چندین بار مطالعه کردم و بازهم مشتاقم روی آن فکر کنم.
ممنون از خدماتتون.
برکت خدا با شما 🙏🏼🌹