تفاوت استرس و اضطراب
غالباً ما تفاوت استرس و اضطراب را نمیدانیم و این دو واژه را اشتباهاً به جای یکدیگر استفاده میکنیم. دلیل آن این است که در ظاهر تفاوت این دو آنچنان مشهود نیست. هرچند که هر دو واژه برای بیان تجربههای احساسیِ منفی بهکار میروند، مانند احساسات مختلفی که ما را خسته و عصبی میکنند، خواب را از چشمانمان میگیرند و تمرکزمان را بهم میزنند، با اینحال از یکدیگر متمایز هستند.
استرس، واکنشی است به مشکلات و فشارها؛ در حالیکه اضطراب، واکنشی است به استرسها! برای شناخت دقیق تفاوت استرس و اضطراب باید بهدقت حال و احوال خود را بررسی کنیم. به طور مثال آیا فشار کار، تکالیف دانشگاه یا مدرسه و یا انتظارات کوچک و بزرگ اطرافیان از ما، باعث خستگی و آشفتگیمان شده است؟ اگر اینطور است، دچار استرس شدهایم.
در حالیکه اضطراب معمولاً از درون به وجود میآید، اضطراب در واقع حساب و کتاب و افکار درونی ما در باب استرس، اثرات بالقوه آن و اساساً احساسات ما راجع به آن را در بر میگیرد. به طور مثال، سوالاتی از این قبیل در ذهن ما ایجاد میشوند: چه خواهد شد؟ آیا میتوانم از پس آن برآیم؟ آیا توانایی لازم را دارم؟ اگر نشد چه میشود؟
تمام مشکلات مرتبط با اضطراب یک وجه اشتراک دارند: «نگرانی و ترسی مداوم در شرایطی که تهدیدی وجود ندارد!» در واقع این نگرانیها از مسائلی است که هنوز به وقوع نپیوستهاند و تنها حاصل افکار و احساسات درونی ما هستند.
اضطراب
تعاریف اضطراب روی عذاب عاطفی که یک خطر یا عامل منفی برای ما به همراه میآورد تاکید دارند، و نه لزوماً واکنش به خود عامل.
به عنوان نمونه، تعریف روانشناسی از اضطراب به این قرار است:
«پیش بینی نگران کننده خطر یا مشکل و فلاکتی در آینده که با احساس نگرانی، ناراحتی، و نشانههای جسمانی تنش همراه میشود. کانون آن خطر احتمالی هم میتواند درونی یا بیرونی باشد.» یعنی برای خودمان تصور خطر و ادبار در آینده داشته باشیم و باعث ناراحتی، تنش و نگرانی خودمان شویم.
استرس قبل از اضطراب بوجود میآید و همانگونه که گفته شد دلیل آن روشن است و فرد نسبت به دلیل آن آگاهی دارد. ممکن است شخص تلاش کند که با بهرهگیری از مکانیزمهای دفاعی روانی، اثرات عوامل استرسزا را کم و استرس را مدیریت کند؛ در چنین حالتی استرس تا اندازهای کاسته و فراموش میشود. ولی اگر کنترل و مدیریت نشود در دراز مدت زمینهساز اضطراب میگردد. هنگامی که اختلال اضطراب در فرد شکل بگیرد او دیگر آگاهی درستی از این ندارد که اضطرابش در نتیجه عوامل استرسزا پدید آمده است. بنابراین استرس میتواند عاملی برای ایجاد اضطراب شود.
تفاوت دیگر اینکه استرس میتواند مثبت باشد در حالی که اضطراب ویژگی مثبتی ندارد. دانشجویی را فرض کنید که باید برای آزمون دانشگاهش آماده شود، او به خاطر اینکه نگران است نمرهٔ خوبی نگیرد دچار استرس میشود. این احساس استرس باعث میشود او درس خواندن و آماده شدن برای آزمونش را جدیتر بگیرد. در نتیجه نمرهٔ خوبی به دست خواهد آورد. البته همانگونه که پیشتر هم گفته شد استرس به میزان کم خوب است اما اگر استرس مداوم و شدید باشد فرد دچار اختلال استرس شده است و باید برای روان درمانی نزد روانشناس برود.
گاهی اوقات مرز میان استرس و اضطراب بسیار باریک میشود. بنابراین یادمان باشد استرس میتواند محرکی برای ایجاد اضطراب باشد و اضطراب میتواند نشانهای بیرونی از استرس حاد باشد. استرس در بیشتر مواقع با مدیریت و اقداماتی عملی رفع میشود، اما حل مشکل اضطراب نیازمند مشاوره و کمک گرفتن تخصصی در زمینه روانشناسی است.
برای مدیریت استرس و پیشگیری از آسیبهای آن از شما عزیزان دعوت میکنیم مقاله «چگونه شفای درون را دریافت نماییم» را مطالعه بفرمایید.
نویسنده بهار
منابع:
کتاب زمینه روانشناسی اتکینسون و هیلگارد ( بر اساس نظام DSM5)
مرکز آموزشی و خدمات روانشناختی رسش
دکتر فرامرز ذاکری
0 Comments