سال نو بر همه شما عزیزان مبارک باشد آمین سال پر از برکت و سلامتی داشته باشید .جلسه امروز را با آیه از کلام خداوند از کتاب متی باب ۲۵ آیه ۱۴ تا ۳۰ داستان در نورد مردی است که میخواهد به سفر برود و سه غلام داشته و آنها را فرا میخواند و به هر یک از آنها بر حسب توانی که داشتند به آنها سکه طلا داد به یکی پنج هزار سکه طلا به دیگری دو هزار سکه طلا و به سومی هزار سکه طلا داد و پس از آن به سفر رفت. مردی که ۵ هزار سکه طلا داشت رفت با آنها تجارت کرد و سود برود و دوبرابر شد و همچنین آن مرد که دو هزار سکه طلا داشت سود کرد اما آن مرد که هزار سکه طلا داشت رفت و زمین را کند و پول ارباب خودش را پنهان کرد بعد از مدتی اربابشان برگشت و به تسویه حساب پرداخت. کلام خدا میگه به کسی که پنج هزار سکه طلا سپرده شده بودآمد و گفت ۵ هزار سکه طلا هم که سود کرده ام را با خود آوردم . ارباب گفت: ‘آفرین، ای غلام خوب و امین، تو در امر كوچكی امانت و درستی خود را نشان دادی، من حالا كارهای بزرگ را به تو خواهم سپرد. بیا و در شادی ارباب خود شریک باش.’ آنگاه مردی كه دو هزار سکّهٔ طلا داشت آمد و گفت: ‘تو دو هزار سکّهٔ به من سپردی، این دو هزار سکّهٔ دیگر هم سود آن است.’ ارباب گفت: ‘آفرین، ای غلام خوب و امین تو در كار كوچكی امانت و درستی خود را نشان دادی و حالا كارهای بزرگ را به تو خواهم سپرد. بیا و در شادی ارباب خود شریک باش.’ سپس مردی كه هزار سکّه به او داده شده بود آمد و گفت: ‘ای ارباب، من میدانستم كه تو مرد سختگیری هستی، از جاییکه نکاشتهای درو میکنی و از جاییکه نپاشیدهای جمع مینمایی، پس ترسیدم و رفتم سکّههای تو را در زمین پنهان كردم. بفرما، پول تو اینجاست.’ ارباب گفت: ‘ای غلام بدسرشت و تنبل، تو كه میدانستی من از جاییكه نکاشتهام درو میکنم و از جاییکه نپاشیدهام جمع میکنم،سکّهها را از او بگیرید و به آنکسی كه ده هزار سکّه دارد بدهید، زیرا آنکس كه دارد به او بیشتر داده خواهد شد تا به فراوانی داشته باشد و آنکس كه ندارد، حتّی آنچه را هم كه دارد از دست خواهد داد. این غلام بیفایده را به تاریكی بیندازید جاییکه گریه و دندان بر دندان ساییدن وجود دارد.’
واعظ :دکتر فریبرز انصاری
پرستنده : پارسا
0 Comments