نویسنده: مهران پورپشنگ (کشیش کلیسای ایرانیان شادی در جنوب کالیفرنیا)
مقدمه
یکی از پرسشهای اساسی و پیچیدهای که همیشه انسانها را به خود مشغول کرده، این است که زندگی چگونه آغاز شد؟ این سؤال بحثها و گمانهزنیهای زیادی را برانگیخته است. اما موضوع تنها به تقابل بین نظریههای تکامل و خلقت محدود نمیشود. حتی در بین دانشمندان تکاملگرا نیز اختلافنظرهای زیادی وجود دارد. این اختلافات شامل جزئیات تکامل، چگونگی وقوع آن، محل شروع، علت آغاز و مدت زمان تکامل است.
شروع حیات: نظرات مختلف
در این مورد نظریات متناقضی وجود دارد. برای سالهای زیادی، نظریهای رایج در بین تکاملگرایان وجود داشت که زندگی از یک “سوپ” ارگانیک در یک استخر گرم آغاز شد. اما اکنون نظریات جدیدی مطرح شده است. برخی دانشمندان معتقدند که زندگی ممکن است در کف اقیانوسها شکل گرفته باشد. نظریات دیگری نیز مطرح میکنند که موجودات زنده ممکن است از طریق شهاب سنگها به زمین رسیده باشند یا شاید سیارکها با برخورد به زمین، تغییرات را پدید آوردند و حیات را ایجاد کرده باشند.
برخی دیگر معتقدند زندگی در شرایط آرام و مساعد به وجود نیامده است، بلکه در شرایط پر از آشوب و هرج و مرج سیارهای با فورانهای آتشفشانی و برخوردهای دنبالهدارها و سیارکها شکل گرفته است. عده ای از دانشمندان تکامل گرا بر این باورند که برای تکامل حیات در میان چنین شرایطی، کل فرآیند باید در زمان کوتاهتری نسبت به نظریه های قبلی رخ داده باشد.
امروزه بسیاری از زیستشناسان معتقدند نظریههای مبتنی بر اصول داروینی ناقص هستند. آن ها در عین حال تصریح میکند که تکامل داستان پیچیدهای با “حفرههای فراوان و کمبود نظریههای رقیب در مورد چگونگی پر کردن حلقه های گمشده” است. برخی از تکاملگرایان متعصب، اکنون خواستار بررسی مجدد منشاء حیات هستند.
برای مثال، “اسکات ترنر”، که خودش تکامل گرا است، درکتابش تحت عنوان “هدف و آرزو” شرح می دهد که چرا داروینیسم در توضیح نظریه خود، درمانده است. او نه فقط نظریه تکامل را از طریق علمی زیر سوال میبرد، بلکه ادعا میکند که تکاملگرایان در برخی موارد پنهانکاری میکنند. ترنر بیان میکند که “انتخاب طبیعی” به تنهایی نمیتواند تمام پیچیدگیها و رفتارهای موجودات زنده را توضیح دهد. او به این نتیجه میرسد که باید عوامل دیگری نیز در کار باشند که علم فعلی نمیتواند آنها را به خوبی توضیح دهد.
طبق تعریف نظریه تکامل، “انتخاب طبیعی” فرآیندی است که در آن جانداران با ویژگیهای سازگارتر با محیط، شانس بیشتری برای بقا و تولید مثل دارند، در نتیجه این ویژگیها به نسلهای بعدی منتقل میشوند. به مرور زمان، این ویژگیهای مفید در جمعیت گسترش مییابند و منجر به تکامل گونهها میشوند. به عنوان مثال، یک نسل از جانداران نابینا بودند، نسل بعد نیمهبینا و سرانجام نسلهای بعدی همگی دارای حس بینایی شدند. این سئوال مطرح می شود که نسل های نابینا یا با بینایی ضعیف، چگونه می توانستند از شکار شدن و انقراض جلوگیری کنند؟
ترنر بر این باور است که آگاهی و ذهن، نقش مهمی در تکامل موجودات دارند، اما نظریههای داروینی این جنبهها را نادیده میگیرند. او استدلال میکند که تکامل نه تنها بر اساس انتخاب طبیعی، بلکه بر اساس آگاهی و اراده نیز پیش میرود.
ترنر معتقد است که برخی از دانشمندان تکاملگرا با پذیرش نکردن نظریات جدید و نقدهای وارد بر نظریه داروین، به نوعی پنهانکاری میکنند. او میگوید که بسیاری از دانشمندان تمایلی به بررسی و قبول نظریات جایگزین ندارند و این باعث میشود که علم به طور کامل پیشرفت نکند.
او بیان میکند که برخی از تکاملگرایان برای حفظ وضعیت موجود، نظریات جدید و شواهدی را که ممکن است به چالش کشیده شوند، نادیده میگیرند. این محافظهکاری علمی به نوعی پنهانکاری تلقی میشود، زیرا باعث محدود شدن دیدگاهها و تحقیقات جدید میگردد.
به طور کلی، کتاب اسکات ترنر به نقد جدی نظریه داروین و بررسی نقش آگاهی و اراده در تکامل میپردازد. او معتقد است که تکاملگرایان باید به نظریات جدید و نقدهای موجود بازتر و پذیراتر باشند تا علم به سمت توضیحات کاملتری از حیات پیش برود. ترنر با بیان دلایل خود، تلاش میکند تا نشان دهد که نظریههای فعلی تکامل نیاز به بازنگری و تکمیل دارند.
کتاب دیگر، “آلتنبرگ 16: افشای صنعت تکامل” نوشته “سوزان مازور” است. این کتاب به بررسی کنفرانسی که در آلتنبرگ، اتریش برگزار شد، میپردازد و نقدهایی را که دانشمندان مختلف به نظریه داروین وارد کردهاند، جمعآوری و تحلیل میکند. این کتاب نشان میدهد که حتی در جامعه علمی نیز شک و تردیدهایی نسبت به تئوری تکامل وجود دارد.
این کتابها نقدهای جدی و مستندی بر نظریه داروین دارند و به بررسی نقاط ضعف و محدودیتهای این نظریه پرداختهاند.
نتیجهگیری
بنابراین، نظریه تکامل – به ویژه درباره آغاز زندگی – مبتنی بر شهادت ثابت و قطعی نیست. دانشمندی به نام “جَنابی” در کتابش به نام “چسبیدن به یک اسطوره” بیان میکند که کسانی که از تکامل دفاع میکنند “در طول سالها، بسیاری از نظریههای اشتباه را بسط و توسعه داده و سپس رها کردهاند و تا کنون نتوانستهاند بر روی یک نظریه به توافق برسند” (صفحه ۱۳۴).
چارلز داروین نیز چنین اختلافاتی را پیشبینی کرده بود. او در مقدمه کتاب “منشاء گونهها” نوشت که تقریباً هر نکتهای که در این کتاب مورد بحث قرار گرفته، میتواند حقایقی را بیان کند که نتایج متناقضی با نتیجهگیریهای او دارند. این تضادها سؤالاتی را درباره اعتبار نظریه تکامل ایجاد میکند. در فصل ششم این کتاب، داروین نقاط ضعف نظریه تکامل را تشریح کرده است.
بنابراین، وقتی دانشمندان در زمینه تکامل توافق ندارند، چرا من باید این نظریه را بپذیرم؟
منابع
“Purpose and Desire: What Makes Something ‘Alive’ and Why Modern Darwinism Has Failed to Explain It” by J. Scott Turner, published in 2017 by HarperOne.
“The Altenberg 16: An Exposé of the Evolution Industry” by Suzan Mazur, published in 2010 by North Atlantic Books.
“Clinging to a Myth” by T. H. Janabi
مطابق قوانین بینالمللی کپی رایت تمامی حقوق مربوط به مطالب و محتویات “دفاعیات مسیحی” محفوظ است. درج کامل مقالات “دفاعیات مسیحی” در سایر صفحات فیس بوک و وب سایتها، بدون ذکر منبع و نام نویسنده یا مترجم، اکیداً ممنوع و غیرقانونی است.
0 Comments