در ادامه رویدادهای هفته مقدس، به ورود عیسی به معبد، خیانت یهودا و پنجشنبه بزرگ میرسیم.
پاکسازی معبد
در انجیل میخوانیم که به مناسبت عید فصح یهودیان، عیسی به اورشلیم میرود. هنگامیکه او به معبد میرسد، افرادی را میبیند که در آنجا تجارت میکنند. تاجران حیوانات برای قربانی، و صرافان (کسانی که برای پرداخت هزینه سالانه معبد، پولهای «ناپاک» را که تصویر امپراطور روی آن است، با سکههای تأیید شده توسط رهبر مذهبی، مبادله میکنند). تجارت بیارزش و منبع درآمدهای آنچنانی، واکنش قاطع عیسی را برمیانگیزد. او میزها را واژگون کرده و سکهها را روی زمین میریزد و به آنها میگوید: «… «اینها را از اینجا بیرون برید، و خانۀ پدر مرا محل کسب مسازید!»» (یوحنا ۱۶:۲)
این عبارت، صرفاً به معاملات در حیاط معبد اشاره ندارد؛ بلکه به نوعی از دینداری اشاره دارد. این عمل عیسی، در واقع یک عمل پاکسازی و تطهیر است، و نگرشی که او در باب این موضوع دارد را میتوان در متون نبوتی کتاب مقدس مشاهده کرد؛ که بر اساس آنها خدا عبادت و اعمال مذهبی ظاهری را که با قربانیهای مادی و بر اساس منافع شخصی انجام میشوند پذیرا نیست (رجوع شود به: اشعیا ۱۱:۱-۱۷ ؛ ارمیا ۲:۷-۱۱). این عمل عیسی، تاکید بر عبادت اصیل است، به تناظر بین عبادت و زندگی.
توجه داشته باشیم که نه تنها صرافان، بلکه حیوانات نیز بیرون رانده شدند. با توجه به اینکه حیوانات در واقع برای قربانی کردن در معبد ضروری بودند، اخراج آنها کمی عجیب است. اگر ما اخراج را به عنوان یک عمل نمادین درک نکنیم، دلیل این عمل برایمان روشن نخواهد بود. زیرا وجود حیوانات به خودی خود اهانت به مقدسات معبد نبوده است.
حذف آنها به معنای پایان واسطهگری قربانی در برابر خدا بود. بنابراین آیین موسی محکوم نشد، بلکه با حضور عیسی، روش قربانی تبدیل شد. همانطور که عیسی، معبد جدید بود که در سه روز «ویران» و «بازسازی» میشد، او بره قربانی خدا نیز بود که یکبار برای همیشه در راه گناهان ما قربانی شد، و همینطور عملِ تازیانه زدن، در این بخش از انجیل، تبدیل به یک عمل نمادین دیگر میشود که مصائب عیسی را به تصویر میکشد: به تعبیر سنت آگوستین «او که گوسفند را با تازیانه بیرون راند، خود برای ما تازیانه خورد.»
در این ایام مقدس، بیاییم با اعتماد به عیسی مسیح، سنگ بنا را در آغوش بگیریم، و از طریق پاکسازی و طهارتِ درونیِ عمارتِ روحانیِ کلیسا، که هر یک از ما بخشی زنده از آن هستیم، هر روز بیشتر به شباهت او تبدیل شویم.
خیانت یهودا
به طور سنتی، در روز چهارشنبه در هفته مقدس، کلیسا، خیانت یهودا را به یاد میآورد.
یهودا اسخریوطی، نیز همچون دیگر حواریون، شخصاً توسط مسیح انتخاب شده بود. در کنار عیسی، او میتوانست مانند دیگران تجهیز شده و یکی از ستونهای کلیسا شود. با اینحال، او ترجیح داد کسی را که همه چیز به او داده بود، به قیمت یک برده بفروشد و اراده خدا این بود که کتاب مقدس این واقعیت را آشکار سازد.
نتیجه تأسفبار در شام آخر اتفاق میافتد، زمانی که عیسی به دلیل رنجِ مصائب پیشرو و دلشکستگیِ رها شدن توسط کسانی که دوستشان داشت، غمگین است، «در حین صرف شام، عیسی گفت: «آمین، به شما میگویم، یکی از شما مرا تسلیم دشمن خواهد کرد.»» مَتّی ۲۱:۲۶
یازده شاگرد دیگر، با تجربهای که از اشتباهات خود و اعتماد فراوان به سخنان مسیح داشتند، با تعجب پرسیدند: «خداوند، آیا من آن شخص هستم؟»
«عیسی جواب داد: «کسیکه دست خود را با من در كاسه فرو میکند، مرا تسلیم خواهد كرد. پسر انسان به همان راهی خواهد رفت كه در کتابمقدّس برای او تعیین شده است، امّا وای بر آنکسی كه پسر انسان توسط او تسلیم شود. برای آن شخص بهتر بود كه هرگز به دنیا نمیآمد.» آنگاه یهودای خائن در پاسخ گفت: «ای استاد، آیا آن شخص من هستم؟» عیسی جواب داد: «همانطور است كه میگویی.»» متّی ۲۳:۲۶-۲۵
ما نمیدانیم که آیا یهودا پس از آن سخن، بار دیگر به چشمان عیسی نگاه کرد یا نه! با اینحال اگر نگاه میکرد هیچ کینه یا خشمی در آن نمیدید. مسیح، هنوز با همان اشتیاقی به او مینگریست که چند سال قبل او را دعوت کرده بود تا رسولش شود و در کنارش بماند.
عمل خیانت یهودا، در یک لحظه و از روی هوس اتفاق نمیافتد. بلکه از اعمال کوچکی بوجود میآید که در گذر زمان به عادت تبدیل میشوند. در خوانش انجیل (متی 14:26-25) عیسی از خیانتِ تسلیم کنندهٔ او به دشمن سخن میگوید، اما در باقی بخشهای اناجیل نیز تنش بین یهودا و دیگر شاگردان مسیح وجود دارد. او مسئول کیسه مالی بود و آنطور که به نظر میرسد، در عوض الهام الهی، الهام مالی در پَس وفاداری خود به مسیح داشت. او تمایل داشت دنیا و سفر با پسر خدا را کمی متفاوت از همراهانش ببیند. با اینحال، خواست خداوند این نبود که یهودا هلاک شود، چنانکه او نمیخواهد هیچکس هلاک شود. عیسی، حتی در شب دستگیری خود سعی داشت یهودا را به خود بیاورد و او را «دوست» خطاب کرده و بوسه او را پذیرفت. شاید مسیح، حتی بر روی صلیب نیز امیدوار بود که شاگردش بازگردد و بتواند او را ببخشد. همانطور که آن دزد بخشیده شد.
سنت آگوستین، درخواست فروتنانه در برابر خدا را به عنوان بهترین روش برای رویارویی با شکنندگی خود توصیه میکند. او به طور خاص به یهودا اسخریوطی اشاره میکند و میگوید: «پس از اینکه به خداوند خیانت کرد و از آن توبه کرد، اگر به خود مسیح دعا میکرد، بخشیده میشد. اگر استغفار میکرد، امید مییافت، و اگر امید داشت به رحمت خدا اعتماد مینمود.»
پطرس نیز در آن شبِ خیانت، سه بار خداوند را انکار نمود. اما او برای گناه خود با اشکِ عشق، گریست. در مقابل، یهودا به سوی خداوند خود بازنگشت تا گناهش را بپذیرد. پطرس امیدوار بود، در حالی که یهودا امید خود را از دست داد و به رحمت خدا اعتماد نکرد. این چیزی است که میتوانیم از این بخش از انجیل بیاموزیم. هر اندازه که گناهانمان بزرگ باشد، رحمت خدا همواره بیشتر است. اگر به خداوند خود بازگردیم و قلب خود را به فیض او بگشاییم تا مسیح زخمهای ما را التیام بخشد، همه چیز قابل شفا است. در حالیکه ناامیدی، ترس و شرم، ما را از صمیمیت با او باز میدارند، و بزرگترین دشمنان ایمان و آزادی ما هستند.
پنجشنبه مقدس
پنجشنبه بزرگ، همچنین به عنوان «پنجشنبه مقدس» شناخته میشود، پنجشنبه مقدس، یک روز قبل از «جمعه نیک» است، و روزی میباشد که عیسی، عید فصح را با شاگردانش جشن گرفت که به «شام آخر» معروف است. دو رویداد مهم در کانون توجه پنجشنبه بزرگ قرار دارند.
اول، عیسی شام آخر را با شاگردانش جشن گرفت و بدین وسیله شام خداوند را که «عشای ربانی» نیز نامیده میشود، بنا نهاد.
«همچنین نان را برگرفته، شکر کرد و پاره نمود و به آنها داد و گفت: «این بدن من است که برای شما داده میشود؛ این را به یاد من به جا آرید.» به همینسان، پس از شام جام را برگرفت و گفت: «این جام، عهد جدید است در خون من، که بهخاطر شما ریخته میشود.» (لوقا۱۹:۲۲-۲۰)
دوم، عیسی پای شاگردان را به عنوان یک عمل فروتنانه و خدمت به آنها، شست و بدین وسیله نمونهای بر جای گذاشت که ما نیز باید با تواضع یکدیگر را دوست داشته باشیم و به یکدیگر خدمت کنیم (یوحنا ۳:۱۳-۱۷). برخی از کلیساهای مسیحی در روز پنج شنبه بزرگ، مراسم شستن پاها را به یاد شستن پاهای شاگردان توسط عیسی برگزار میکنند.
این اقدام، ممکن است برای ما قابل درک نباشد، تا زمانیکه بدانیم این رسم ادب و احترام نسبت به مهمان در روزگاران باستان بوده است. در آن زمان مهمانان پس از پیاده طی کردن مسیر خانهای که دعوت شده بودند، به هنگام رسیدن، توسط یک غلام (هیچ شخص دیگری در میان قوم یهود این کار را انجام نمیداد)، پای آنها شسته میشد، و سپس صاحبخانه میآمد و عطری به موهای مهمانان میزد، تا آنها احساس خوش آمدن به آن خانه را داشته باشند.
و اما مسیح، در برابر آنان زانو زده و پاهایشان را شست. شاگردان از اینکه او استاد آنها بود و کار یک غلام را انجام میداد، احساس شرم کردند، آنها میدانستند که این اقدام خداوند صرفاً یک عمل نمایشی نیست، زیرا عیسی همواره به حقیقت میپرداخت. مسیح، با این کار یک راز بزرگ را به ما آموخت!
پسر خدا، معرفت و عشق خدا را به شکل انسانی آشکار ساخت، تا ما بتوانیم آن را درک کنیم. و این تمام حقیقت زندگی است و تمام حقیقت پیام خداوند است که اگر میخواهیم در او حیات جاودان داشته باشیم، باید در خودخواهی خود بمیریم و با او در عشق قیام کنیم. باید یکدیگر را دوست داشته باشیم و تا زمانی که یاد نگیریم پاهای دیگری را بشوییم، هرگز نخواهیم دانست که عشق واقعی چیست!
این آغاز یک راز شگفتانگیز از هفته مقدس است. زیرا این عشق است که راز حکمت است و کسی که عشق میورزد حقیقت را مییابد! و کسی که عشق میورزد، مفاهیم بر او مکشوف میگردند! در عشق ورزیدن است که ما شروع به درک بخشندگی عظیم خدا خواهیم کرد، زیرا خداوند بخشنده است و وقتی بخشش را یاد میگیریم، خدا را لمس میکنیم.
اگر در ادامه با ما باشید، در «جمعه نیک» خواهیم دید که عشق تا به کجا پیش خواهد رفت…
نویسنده: بهار. منابع: کلام خدا و تعالیم پدران کلیسا.
برای مطالعه بیشتر مقالات، به این وبسایت مراجعه کنید: mykelisa.com/articles
شكر بر محبّت مسيح خداوند🙏🏼♥️
خيلي پر بركت و عالي بود.
بسيار آموختم و قلبم بخاطر لطف و رحمت خداوند، كه در اين مقاله به زيبايي به تصوير كشيده بوديد، پر از آرامش و شادي شد.
ممنونم.🌹
فيض و بركت خداوند با شما 🙏🏼
شکر برای وجود شما که انقدر زیبا و دلنشین اینهمه برکت را برای ما مهیا میکنید. من خییلی لذت بردم و مطعنم برای باقی عزیزان نیز همینطور بوده.
امیدوارم همه ما ایمانداران به مسیح بتوانیم با به یاد آوردن تکتک این رازها و اعمالی که مسیح برای روشن شدن ذهن و قلب ما انجام داد از تمام بستگیهایمان رها شویم و با محبت و عشق به همنوع خود، یکدیگر را با جان ودل خدمت کنیم. 🙏✝️🌹