از دیرباز در مذاهب، فرهنگها، مکاتب فلسفی، و نگرشهای اخلاقی، ریا و ریاکاری ناپسند دانسته شدهاند. در انجیل، عیسی مسیح از ریاکاری فریسیان یاد میکند. در متون بودایی فردی که ظاهری پارسا دارد ولی در باطن پیرو امیال درونی خود است، ریاکار خوانده میشود. در ادیان دیگر نیز همینطور.
تعاریف روانشناسان:
برای ریا، ریاکار و ریاکاری معانی گوناگونی درنظر گرفته شده است. ریاکاری تظاهر فرد به چیزی است که نیست، یا تظاهر به داشتن باوری است که در اعمال فرد انعکاس نمییابد. تظاهر به خوبی، پاکی، پارسایی، نیکنفسی و… از جمله مصداقهای ریا و ریاکاری محسوب میشوند. در ریاکاری از دیگران انتظار میرود که ارزشها و استانداردهایی رعایت شوند که توسط خود فرد ریاکار اِعمال نمیشوند. پس اگر ما عقیده یا نوعی روش زندگی را تبلیغ کنیم، ولی آن را نادیده بگیریم، ریاکار محسوب میشویم. اگر بخواهیم کمی دقیقتر باشیم، ریاکار کسی است که از ارزش یا معیاری دفاع و آن را تبلیغ میکند و در انظار دیگران آن ارزش را به خود نسبت میدهد، ولی در عمل آن را بهجا نمیآورد.
اغلب ما این را لمس کردهایم که برخی از انسانها در واقع آن چیزی را که ادعا میکنند، انجام نمیدهند. این حالت از نگاه پژوهشگران، مختص اشخاصی است که خود را از نظر اخلاقی واجد صفاتی نشان میدهند که ندارند، به طور مثال فرد صادقیاند اما نیستند! فرد قابل اعتمادیاند اما نیستند! انسانی بسیار معتقد، وفادار و دوست داشتنیاند در حالی که نیستند! پژوهشگران علم سلامت روان، همواره در پی این بودهاند که این حالت چطور در یک شخص به وجود میآید.
یک فرد ریاکار وانمود میکند که شما را دوست دارد، اما به دنبال منافع خود میباشد. وانمود میکند که به شما احترام میگذارد، در حالی که شما را یک ابزار میبیند. بنابراین ریاکاری یعنی نشان دادن صفات مقبول، موردنظر و مطلوب اجتماع در حالی که شخص آن صفات را دارا نیست. در واقع میشود اینطور تعریف کرد: تمایل به اینکه در نگاه دیگران، فردی اخلاقی به نظر بیاید، بدون اینکه هزینههای اخلاقی بودن را بپردازد.
مدت زمان زیادی است که پژوهش بر مقوله ریاکاری اخلاقی، در روانشناسی در حال انجام است و در تاریخ نظریههای متفاوتی بر ریشهیابی این موضوع ارائه شده؛ با اینحال، هنوز تفاوتهای بسیاری در رویکرد و باور متخصصین در این باب وجود دارد و به یک نظام واحدی دست نیافتهاند.
کتاب مقدس
عهد جدید، مملو از هشدارهایی بر ریاکاری است، به ویژه در مورد فریسیان. همانطور که عیسی به شاگردان خود گفت:
«در این هنگام، هزاران تن گرد آمدند، چندان که بر یکدیگر پا مینهادند. عیسی نخست با شاگردان خود سخن آغاز کرد و گفت: «از خمیرمایۀ فَریسیان که همانا ریاکاری است، دوری کنید. هیچ چیزِ پنهان نیست که آشکار نشود و هیچ چیزِ پوشیده نیست که عیان نگردد. آنچه در تاریکی گفتهاید، در روشنایی شنیده خواهد شد، و آنچه پشت درهای بسته نجوا کردهاید، از فراز بامها اعلام خواهد گردید.» لوقا ۱:۱۲-۳
آیا این جملات هشداری جهت هشیاری ما نیستند؟ متأسفانه، ما اغلب ریاکاری را به گونهای اشتباه درک میکنیم که میتواند از لحاظ روحانی برای ما خطر داشته باشد.
اولین اشتباه ما در درک موضوع ریاکاری، این است که آن را صرفاً به عنوان شکافی بین آنچه ادعا میشود و آنچه انجام میشود ببینیم. به آنچه خداوند عیسی در این آیات می گوید توجه کنیم: «کاتبان و فریسیان بر مسند موسی مینشینند. پس هر چه به تو میگویند تمرین کن و رعایت کن، نه آنچه میکنند. زیرا موعظه میکنند، اما عمل نمیکنند» متی ۱:۲۳-۲
نکته اصلی در اینجا این نیست که فریسیان از آنچه خواستهٔ قلبیشان بود کوتاهی میکردند، بلکه این است که آنها یک سری اصول را برای دیگران موعظه میکردند و خودشان اصول دیگری را اجرا میکردند. این معیارِ دوگانه است که آنها را به ریاکار تبدیل کرده است، نه صرفاً گناه کردن یا کامل نبودن آنها. مانند این است که از فرزندان خود انتظار انجام کارهایی را داشته باشیم در حالی که اعمال خودمان، پیرو روش دیگری باشد، که این همان ریاکاری است.
همهٔ ما پیغام انجیل را اعلام میکنیم و معترف به ایمانمان هستیم، اما نمیتوانیم بدون هیچ نقصی در کمال، آن را زندگی کنیم، داوود نبی، بسیار زیبا میگوید که تقصیراتم از شمار موهای سرم فزونتر است (مزمور ۱۲:۴۰). چنانچه فاصلهٔ بین کمال مسیحی و گناهانی که در زندگی خود دچار میشویم را به عنوان ریا تعبیر کنیم، این خطر وجود دارد که دلسرد شده و دست از تلاش برای رسیدن به کمال برداریم.
دومین موردی که ما به اشتباه به عنوان ریاکاری برای خود تعبیر میکنیم، مخصوص زمانی است که در تلاش هستیم سهم خود را در تبدیل خود از آنچه هستیم به آنچه خدا میخواهد باشیم، انجام دهیم. اگر تا به حال در صدد بودهایم که در مسیر ایمان، قدمهای خود را برای یک تبدیل اخلاقی جدی و اساسی برداریم، به احتمال زیاد احساس این را داشتهایم که در حال ریاکاری و جعل آنچه در نظر داریم، میباشیم. اما در اینجا، یک کجفهمی در درک ما از ریاکاری (و در عشق ما به «اصالت») میتواند باعث شود که به پایینترین نسخه شخصیتی از خودمان بسنده کنیم و در هراس از ریاکار بودن، سهم خود را در تبدیل خود انجام ندهیم، و این نیست آنچه مسیح ما را به آن فراخوانده است.
با ما همراه باشید تا در نوشتار بعد، بیشتر به این موضوع بپردازیم.
نویسنده: بهار
ممنون از زحماتتون برای تهیه مقالات.
موضوع خیلی مهمی را مطرح کردید و توضیحاتتون بسیار برای من جالب بود. بیصبرانه منتظر ادامه مطلب هستم.
برکت خدا باشما 🙏🏼🌹